ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

چرا یه پسر خوب پیدا نمیشه؟؟؟

سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۵ ب.ظ
اون: تصمیم گرفتم که برم :)))

من: باهم اپلای کنید؟

اون: نه تنهایی :)))

من: :|||||||

اون: خیلی با شخصیت بود... هرچند که تو ونک تو سرمای صفر درجه یکساعت منو کاشت ^ــــ^ ... بابا برقی :))

من: گفتی با شخصیت بود؟؟؟؟ :||

اون: انقدرم از شریف میگفت...

من: پوکر فیس 

اون: چرا یه پسر خوب پیدا نمیشه ....... :(




بهش گفته بود خیابونای تهران رو بلدی؟؟ (سوالارو داشته باش ، وااای :))) ) ... جواب داده بود نه... پرسیده بود اینجا کدوم خیابونه؟؟ جواب داده بود نمیدونم (حالا انگار لس آنجلسه :)) ) ... پرسیده بود فلان جا رو رفتی؟؟ گفته بود نه... گیم آو ترونزو دیدی؟؟... نه ...پرسیده بود کسی دور و برت تاحالا خرید انلاین نکرده؟ جواب داده بود ، چرا اما برام مهم نبوده بپرسم از کدوم سایت... بهش گفته بود پس چی برات مهمه چیکار میکنی !!!... جواب داده بود: :( ... بهش گفته بود چقد قدت بلنده (:|) ... جواب داده بود: :( ..

در شرف گریه کردن بوده...
حالا درسته این دوست مام از دنیا و مافیها کلا بیخبره انگار :)) اما خب دلیل نمیشه کسی اونجوری برخورد کنه :دی


پی نوشت:

وقتی یه واسطه اومد گفت فلان آقا ازت خوشش اومده، سریع خوشحال نشو... ازدواج آخرین مرحله نیست، اتفاقا مرحله اوله، نباید به صرف یه خواستگار تحصیل کرده با شغل خوب دیگه فک کنی همه چی تمومه...

این آقا هم تو بهترین دانشگاه تحصیل کرده بود هم شغل و درآمد خیلی خوبی داشت... اما شعورم داشت؟؟ به درد زندگی میخورد؟؟ این دوست ما یک ساعت هم نتونست تحملش کنه!!!!... بعد یه عمر میرفت باهاش زندگی میکرد؟؟؟... حالا نمیخوام رو چیزی مانور بدم و دچار خطای کلیشه بشم... این آقا فقط یک نمونه بود یه این نحو، یه کسی دیگه با شرایط دیگه به نحوی دیگه رفتارای بد ازخودش نشون میده... باز خوبه این دوستمون تو همون جلسه اول به این نتیجه رسید که این آقا به دردش نمیخوره... خیلیا همینو هم ندید میگیرن و بخاطر آپشن های مثبت ظاهری طرف، باهاش ازدواج میکنن... فکر میکنن ازدواج باشه همه چی حله...

نخیر آقا.. نخیر خانوم... ازدواج اول ماجراست... نه آخرش...


۹۵/۰۹/۰۲ موافقین ۲ مخالفین ۰
شاداب :)

نظرات  (۱۱)

آقا ما چاکریم!
امشب که واست گفتم چرا به دانشگام نمینازم :|

بعد یه سوال.

این همون پسره بود واسم تعریف کردی؟؟؟؟؟؟؟

گیم آو ترونز معیار واقعا مهمی بود :|

تو هم دارک نایت که خط قرمز من بود رو ندیدی ولی واقعا واسم مهم نبود.آخه اینا که نشد دلیل  :|
پاسخ:
:))
جانم ^__^


آره همون بود :))... امروز ظهر بهت اون حرفو زدم بخاطر این بود :دی... دانشگاه بودی وقت نشد دربارش حرف بزنم باهات

گیم آو ترونز رو که حالا همینجوری گفته... خواسته مثلا اختلاط کنه، ساکت نمونه لابد :))
کلا حرفای درست حسابی هم نزده بود آخه :))

دارک نایت رو که شوخی کردی باهام :|

دارک نایت رو شوخی نکردم ;(((((((
پاسخ:
:|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

الان نصف شبی دارک نایت از کجا بیارم؟؟
نکته ش همینه!

بتمن فقط نیمه شبا به اجرای عدالت میپرداخت :||||||||||

کافیه سرت رو از پنجره بیرون کنی :|
پاسخ:
وای به زور جلو خنده مو گرفتم :))))))))))))))))))

الان میخوای عدالتو در مورد منم اجرا کنی؟؟؟
حالا اونایی که میان اینا رو میخونن فک میکنن ما همش از این لوس بازیا واسه هم در میاریم :| بعله.اینام یه درصد کمی هست به وقتش.

ولی حرفایی که امشب رد و بدل کردیم خیلی سنگین بودند...

اصن باورم نمیشد یه نتیجه خوب ازش دربیاد و ذهنم آروم بشه

پاسخ:
همین که بتونیم تواینجور مواقع با حرفامون حال همو خوب کنیم خیلی خوبه... انشاالله که خداهم حواسش بهمون هست
دوس دارم هروقت بازم این حالتها پیش اومد بازم درموردش صحبت کنیم.... تنهایی به این چیزا فکرکردن سخته واقعا...
سلام به روی ماهت:-)
اره عزیزم منم از اون مدل پسرا دیدم و راستش توودلم خندیدم و یجورایی دلم سوخته. اخه خیلی کوته فکرن. 
تو خودت چون ادم متواضعی هستی به پستت یکی مثل خودت خورده:-)
پاسخ:
مهساااااااااااااااا جونی
سلاااام... خوشحال شدم اسمتو دیدم :).. چیکارا میکنی خوبی؟؟ :)

+بذار تو دنیاشون خوش باشن بنده خداها :دی

++هرچی از خوبیای آقایِ جان بگم کم گفتم... خدا رو شکر میکنم که پیشمه :)
منم خوبم عزززیزم. 
خیلی خوشحالم برات شاداب جون که اون آدمی که باهات مچه و دنیالش بودی رو پیدا کردی. تبریک میگم:-*
پاسخ:
ممنون عزیزم خدا فرستاد :) .. البته 3 سال همو میشناختیم
انشاالله نوبت شما :)
خوشبخت باشین عزیزم:-)
ما هنوز هستیم;-)
پاسخ:
عه واقعا؟؟؟ :)) خب پس انشاالله خوشبخت باشید :)
۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۲ هولدن کالفیلد
آقاتون اینجاست که، من نمیتونم تخریب های همیشگیم رو اعمال کنم، نه که انسان ناموس پرستی هستم، با ناموس مردم از این صحبتهای روشنفکری ندارم :|
حیف شد، حالا کی هی بیاد وقتی اینهمه حرف میزنی تخریبت کنه؟ :|
پاسخ:
اشکالی نداره دیگه فقط تایید میکنید :D
این آقا همونه که من گفتم حسم میگه بهم میرسید ؟

به نظرم دوستت یه جورایی حق داره ‏!‏ من که واقعن نسبت به حس عاشقی و این بحثا بی اعتماد شدم ‏!‏
پاسخ:
آره مریم :P
فک کنننن ... حرفت درست از آب در اومد :) خیلی جالب بود


میدونی .. بنظرم بهتره یجوری بشه که زمینه واسه اقدام آدمای بد فراهم نشه که بخوان به آدم نزدیک شن..
ینی میگم یجوری باشه که آدم یه کاری کنه گزینه های این مدلی خود بخود حذف شن، قبل از اینکه حتی بخوان بیان و ارتباط برقرار کنن.. اصلا از اول زمینه جوری نشه که به خودشون اجازه بدن بیان جلو... نمیگم صفر میشه اما خب خیلی کمتر میشه... اینجوری حس بی اعتمادی هم کمتر میشه کلا...

نمیدونم چی گفتم اصن :| ... فک کنم قط خودم فهمیدم چی گفتم :|
نه منم فهمیدم چی گفتی :دی
حالا دوستت به خاطر تجربه ای که داشته‏;‏ بدبین شده ‏!‏ من بخاطر حس و حال درونی خودم این اعتقاد رو پیدا کردم و مسبب نگاهم به اینجور روابط‏;‏ هیچکس نبوده

+ راستی اگه توأم اپلای کردی‏;‏ اینجا رو فراموش نکن ‏!‏ اینو یادت باشه لطفن و همیشه باش‏;‏ هرچند کمرنگ اما باش :‏)‏
پاسخ:
خب پس خداروشکر.. چون حداقل اینجوری راحت تر بعدا تو زندگی تغییر پیدا میکنه تا اینکه تجربه های بد داشتن...

+ آخییییی چه حس خوبیه ببینی حتی برای کسانی که ندیدنت هم مهم باشی..
هرکجا باشم وبلاگ مال من است :))) ... اپلای یکم تغییر کرده برنامش .. یه پست دربارش مینویسم سر فرصت
حالا واقعا دوستتون گیم آو ترونز رو ندیده؟ نچ نچ نچ
منم 7یا 8 قسمتش رو ببشتر ندیدم.خیلی چیز بود
پاسخ:
به جاش مرد عنکبوتی که دیده :))))))

نه بیشتر قسمتای اولش بود نمیدونم به چه علت!
اما سیزن های آخر اونجور مسائلش تقریبا صفر شده بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">