وقتی از Home می نویسیم دقیقا از چه حرف میزنیم؟
آیکن تفکر
میدونی... توو انگلیسی خیلی قشنگ تونستن بین home و house فرق بذارن... مثلا من دلم خونه مون رو میخواد... اما قشنگ نیست که.. وقتی از خونه حرف میزنیم معلوم نیس دقیقا از چی حرف میزنیم.. آیکن تفکر مجددا ... اما home... این لامذهب home... نور گرم میپاشه...
مقدمه چینی کردم که بگم home sick هستم!... درسته.. "هستم" ... نمیگم "شدم" ... چون فعل "شدن" معلوم نمیکنه کی تموم شده یا اصلا تموم شده یا نه ... ولی امان از فعل "هستم" در این جا...
این home sick بودن من هم با home sick شدن های معمولی خیلی فرق میکنه... اینجوری نیست که مثل دانشجوهای اپلای کرده تو دیار غربت 6 ماه اول رو home sick بشم و بعدش تموم شه بره به امون خدا... اصلا اون دوره 6 ماهه اولیه رو من هیچوقت تو زندگیم تجربه نکردم... اوایلش بچه بودم 14 - 15 سالم بود.. گرم بودم به اصطلاح :))... حالیم نبود چی به سرم اومده... عوضش خورد خورد ازم کشید..
حتی میتونم بگم پروسه روتینش برعکس برام اتفاق افتاد.... یهو چندسال گذشت و یهو به خودم اومدم که میدونی اصن چی شد؟
نه... میدونی اصن چی شد؟