ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

1. ال رفت رای داد .. خوب منم که شناسنامه و کارت ملیم خونه مونده :)) .. حالا مهناز افشارو تو صف رای دادن دیدن رفته بودن باهاش عکس گرفتن:))))  کلی هم انگار به سریال شهرزاد بد و بیراه گفته :)) حالا من که شهرازدو ندیدم نمیدونم چی به چیه..
ولی من هیچوقت با بازیگر جماعت نتونستم عکس بگیرم... وقتی بهشتی می زیستم(!) بخاطر موقعیت جغرافیاییش، بازیگرای خیلی زیادی رو بیرون میدیدم ولی هیچوقت محل ندادم... تازه اونا باید بیان بامن عکس بگیرن :)))))) والا..
فقط حاضرم برم با یه نفر عکس بگیرم درصورتیکه ببینمش... مهران مدیری :)))))


2. ال و ام هردوشون به عبارتی درحال طی آشنایی ازدواجی ان :)) ..  فقط من و صه عزب اوقلی موندیم.. حالا صه هم که تازه هم اتاقیمون شده زیاد چیزی بروز نداده، بعید نیس اینم فردا پس فردا یه دوست پسری چیزی بزنه زیر بغل بیاد و اون وقته که دیگه shame on me...
ال کلا منو محرم اسرار خودش میدونه.. من باکسی ام صمیمی نمیشم ولی نمیدونم به چه دلیل ال خیلی باهام احساس راحتی میکنه.. کلا تاحالا خیلیا بهم گفتن که شنونده و رازنگهدار خوبی هستم خیر سرم... و رو پیشونیم فک کنم نوشته "باخیال راحت درد دل کنید :D" .. حالا دیشب برگشته بهم میگه که من خیلی فازتو دوس دارم.. گفتم من فازی ندارم کو؟ :)) گفت خیلی خوب درک میکنی خوب راهنمایی میکنی و اینها... حالا هرکی ندونه 3 واحد در این زمینه پاس کردم .. غافل از اینکه من اگر طبیب بودم کله کچل خود را دوا می نمودم در واقع!!
خلاصه که ایشالا این جوونا عاقبت به خیر بشن بالاخره :D


+ یه کانال آهنگ قدیمی ام عضو شدم خیلی باحاله کلا عهد دقیانوسی هارو هم میذاره :)) .. الانم دارم "من مرد تنهای شبم" حبیب رو گوش میکنم :)) صداشو دوس دارم.. خیلی خاصه
من مرد تنهای شبم.. صد قصه مانده بر لبم.. از شهر تو من رفته ام.. کوله بارم را بسته ام..
بی فکر فردا.. باخود و تنها.. عابر این شبها .. منم...


شاداب :)
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

1. بالاخره هفته پیش "آز" رو دیدم و کادوش رو بهش دادم :))) کلی خوشحال شد.. خیلی بهش میومد .. یه لباس Bershka براش گرفتم مگه میتونست خوشش نیاد؟ :)) .. پشتش از وسط کمر حریر میشد و این حریر پشت یکمی بلند تر بود امسال مد شده بود این مدل long top ها ... درکل خیلی خوشگل بود ..

توی یکی دوماهه اخیر 9 تا لاک خریدم!!!!!! حالتم بحرانیه فک کنم :)))))))))) حالا خوبه من خیلی کم لاک میزنم!!! در بعضی مواقع!!! تازه دانشگاهم که کلا نمیزنم!.. اگه از این دخترا بودم که همیشه ناخونام لاک داشت چیکارمیکردم :)))))))



2. یکشنبه با دکتر پن قرار داشتم..  بازهم مقالاتی که بردم رو تایید نکرد :((( حالا بیا ثابت کن بهتر از این براش پیدا نمیشه.. گفتم دکتر این موضوعی که دادین حالا خوب هست؟؟ گفت اووففففف عالیه بهترین موضوع ساله.. یهو TA اصلی دکتر پن (همون رتبه 1 دکترا که همیشه تو اتاق حضور داره) برگشت گفت : دکتر ولی موضوعش واسه فوق لیسانس سنگینه هاااا، این موضوع به درد دکترا میخوره.. من یواشکی آب دهنمو قورت دادم تازه فهمیدم عمق فاجعه درچه حده :))) (دارم یکمی هم شوخی میکنم.. نترسیدم .. ولی خوب کارم دراومده :)) )

دکتر جواب داد نه خانم شاداب دانشجوی زرنگیه از پسش برمیاد :)))... بعد بهم گفت خانم "پر" رو هم گذاشتمش کنار!!! چشام گرد شد... خانم "پر" همون TA مزخرف ما بود که نمره گروهیمو کم داد.. گفتم واقعا؟؟؟ گفت آره دیدم ناراضی بودید گذاشتمش کنار!!!! دلم خنک شد :))))

یکی از هم کلاسیام قبل از من اومده بود داشت صحبت میکرد که بادکتر پن پایان نامه ورداره.. دکتر خیلی محترمانه و زیرکانه رد کرد .. میخواستم بگم بعضیا چه اعتماد به نفسی دارن، اول یه بررسی راجب خودت بکن بعد اقدام کن..  ولی اینارو نگفتم!!!!! گفتم نباید مغرور شی.. وگرنه با سر میخوری زمین... هیچ وقت نباید مغرور شم.. نباید نگاهم از بالا به پایین باشه.. الان که فی الواقع حرکت ویژه ای هم نکردم!! ولی حتی روزی هم خیلی خفن(!) بشم بازم نباید این نگاه رو داشته باشم.. نباید.......

خدایا کمکم کن...


شاداب :)
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷ نظر

1. لپ تاپم بشدت رو اعصابه... ویندوزشو یکساله عوض نکردم!!!!!! حوصله ندارم ببرم بیرون کاراشو بکنم... منم نه که خیلی واردم!!!! اکسپلورر هم ندارم برای کارای دانشگاه همش دست به دامن یکی دیگه ام!! هرکدوم از نمره هامو به یکی گفتم برام ببینه!! الان مَردُم نمره هامو ازخودم بهتر میدونن!! چندبار نصب کردم ولی هرکاری میکنم مشکل داره.. از وقتی هم روشنش میکنی هر 5 دیقه یه پنجره میاد رو اسکرین.. ایشششش.. تنظیماتمو هم که قبلا گفتم اون دوستم کلا بهم ریخته تو استارت همه رو ناپدید کرده یه چیزی بخوام باید تو برنامه ها بگردم.. تنظیمات پخش ویدیو هارو هم که ترکونده.. لپ تاپ نیس که ، مرضه!!


2. اون هم اتاقی پرحرفمون با "ال" دعوا کرد و رفت.. تو تلگرام به من text داده که من از یک سری شرایطم ناراضی بودم(!) و اذیت میشدم(!) مثلا روشن بودن چراغ(!) ولی به رسم ادب و احترام به روی کسی نیاوردم!! ولی بقیه حق نداشتن بجای اینکه بین منو "ال" پادرمیونی کنن مانع بشن!!
از این پیامش خندم گرفته بود.. واقعا داشتم میخندیدما :))) تازه میگه من ناراضی بودم :))) من و "ال" و "ام" ناراضی بودیم.. 3 نفر اشتباه میکنن 1 نفر درست میگه :)))) منم گفتم: راستش عزیزم این مسائل به من ارتباطی نداره :)))
والا بخدا .. حوصله خاله زنک بازی ندارم من.. تو مکالمات تلفنیش 24 ساعت دنبال خاله زنک بازیه حالا میخواد ماروهم قاطی کنه :)))
درضمن این چراغی که میگه چراغ اصلی اتاق نبود.. بلکه هر تخت یک مهتابی مخصوص بالای تخت داره که حق هر یکی از اعضاست. چراغ اصلی اتاق بخاطر رعایت بقیه زود خاموش میشه ولی کسی نمیتونه به چراغ شخصی بقیه اعتراض کنه.. درواقع اعتراض وارد نیست :D
 الان "صه" هم اتاقی جدیدمونه که بجای اون اومده.. دختر خوبیه، البته اگه از گذاشتن گاهی وقتای کیف و لباسش روی میز و صندلی من که بگذریم ــ که البته قابل اغماض است ــ درمجموع هم اتاقیه خوبیه.. میره میاد کاری به کسی نداره.. فقط اینکه انسان یک سوم عمرش رو در خوابه ، "صه" از اون دو سوم باقی مونده یک دومش رو جلوی آینه است :)))) مهم نیس کجا میره، دانشگاه یا بیرون یا هرجای دیگه .. بهرحال بازم چندساعتی درحال آرایش کردنه :)))) ولی بچه خیلی خوبیه


+ یه کاناال موسیقی سنتی عضو شدم.. الانم دارم کلیپ تصنیف کردی "شیرین شیرین" شهرام ناظری رو که تو کنسرت ارمنستان به رهبری چکناوریان اجرا کرده رو نگاه میکنم!


شاداب :)
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر