پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۲۵ ب.ظ
آنچه گذشت :دی
خب خب خب... خیلی وقته ننوشتم... کلی اتفاقا افتاد این مدت... مهم ترین و بزرگترینش این بود که درکمال ناباوری مدیرعامل و همکارام استعفا دادم رفتم... و الان یک هفته اس تو همون شرکت نفتی خیلی بزرگه مشغول شدم... خیلی خوشحالم.. کار جدیدم رو دوس دارم احساس مفید بودن بیشتری میکنم .. محیط کارمون خیلی سالمه همکارام آدمای نرمال و مهربونی هستن (تا اینجا حداقل، میخوام زود قضاوت نکنم که بعدا باز ضربه بخورم)، مدیرم فوق العاده آدم خوب و با حوصله و خوش اخلاقیه و همه دپارتمان های دیگه هر از گاهی میان میگن کوفتمون بشه که فلانی مدیرمونه :))))
بهمون ناهار هم میدن و هر هفته برنامه ناهار عوض میشه، کیفیت غذاش هم اوکیه.. حقوقم از حقوق شرکت قبلیم خیلی بالاتره.. درکل همه جی خوبه دیگه.. فقط الان مشکلم اینه خونه ام تا محل کار خیلی ترافیک هست.. صبح ترافیک نیست یه ربعه میرسم.. ولی عصر برگشتنی یک ساعت تو ترافیکم.. حالا ترافیکم به کنار، این ماشینای اسنپ تپ سی چرا انقد بو گننننننند میدن :(((((((((((((( ینی صندلی هاشون یه بوهای وحشتناکی میده هرچی شیشه رو هم میدی پایین بوش ازبین نمیره، بخدا سردرد میشم تو این ماشینا.. واقعا خودشون چطور اذیت نمیشن؟؟؟ حال میکنن توهمچین ماشینی میشنن؟؟ دیگه کارم شده هر روز لباس شستن!
نمیدونم چیکارکنم.. هم حوصله دردسرای خونه عوض کردن رو ندارم، هم اینکه نزدیک شرکت خونه ها وحشتناک گرونن، یه واحد پنجاه متری ماهی 8میلیون 10 میلیون اینطورا اجاره شه... خب منم حاضر نیستم انقد پول زور بدم دیگه.. بخاطرهمین نمیدونم چیکارکنم.. کاش تکلیفم معلوم بود که باخیال راحت یه تصمیمی میگرفتم ولی خودمم نمیدونم اصلاقراره چی بشه برنامم... از طرفی کلاس پیانوم پولشو کلا پرداخت کردم و نزدیک خونه ام هست.. اگه خونه مو عوض کنم کلاس رفتنم سخت میشه یکم.. حالا اونو میشه یه کاریش کرد، فوقش هفته ای یکبار میام این سمت کلاسمو میرم برمیگردم..
از پیانو هم بگم استادم خیلی ازم راضیه امروز کلی خوشحال شد از زدنم... انگشتامم حس میکنم نسبت به قبلا خیلی قوی تر شده.. قبلا با یه حالت چلاقی میزدم مثلا میخواستم انگشت یکی مونده به آخر دست راست (نت فا) رو بذارم، نمیتونستم کنترل کنم باهاش انگشت اخری (نت سل) رو هم فشار میدادم :))) ولی الان یکم راحت تر شده.. خوشحالم.. برا خودم تارگت گذاشتم میخوام هر چندوقت یکبار بیام تو وبلاگ بنویسم کجای کارم..
حالا فعلا یه مدت اینجوری میرم میام، اگه دیدم خیلی اذیت میشم دیگه کاری نمیشه کرد باید خونه مو عوض کنم...
کاش میدونستیم چی میشه؟ خسته شدم... بنظرتون سال 2022 دنیا چطوری شده؟ همه چی به روال عادی برمیگرده یانه؟ کاش میشد فهمید چه خوابی برامون دیدن....
۰۰/۰۳/۰۶
۲
۰
شاداب :)
پاسخ:
مرسی عزیز :)
همچنین به امید موفقیت های روز افزون خودت :))
پاسخ:
سلام سلام شیرینی هم به روی چشم :دی هرچی شما امر بفرمایید :دی
اره پیانو رو نوشته بودم یه ماه پیش، هنوز در اون حد نشدم فعلا فقط دوتا آهنگ ساده بلدم :))))
بندری روخوب اومدید :))))))))
پاسخ:
:))) خونه م الانم خوبه، شمال محسوب میشه.. شرکت جدید هم شماله ولی اون مسیر عصرا خیلی شلوغه و ترافیک.. بخاطرهمین شاید خونمو عوض کنم وگرنه اینجا خیلی خوبه دوس دارم همینجا بمونم تاحدامکان
فکرکن یه آقا رقص باله بره :)))))
پاسخ:
اهان از اون نظر :))
باشه زودتر باله رو شروع کنید پس :دی
پاسخ:
سلااااام
مرسی :) آرهههه نمیبینمش دیگه :))) باورت میشه بهش عادت کرده بودم؟ :))))) اونم چقد خوب خدافظی کرد... درکل در صلح و صفا تموم شد همه چی.. همیشه فکرمیکردم روزی که از این شرکت برم همشونو میشورم و یه دعوای حسابی میکنم بعد میرم.. ولی باورت میشه اونقد تو نظرم اهمیت خودشونو از دست دادن این مسائل که اصلا دیگه بهشون فکر نمیکردم بخاطرهمینم با خوشحالی ترک کردم اونجارو
چرا باید 6تا 9 ماه فاصله باشه؟ من این خونه ام نزدیک شرکت قبلیم بود و خیلی وقت بود اومده بودم اینجا ولی تو وبلاگ ننوشتم خونمو عوض کردم شایدم نوشتم یادم نیس :دی.. ولی بیشتر از 9 ماه بود خلاصه
ببین الان نمیدونم چه غلطی کنم.. خیلی تو ترافیک سردرد میشم
من انگشت چهارم ضعیفه خیلی.. الان بهتر شده.. من وقتی یهو دوتارو باهم فشار میدم اهنگا قاطی میشه بعد خودم خودمو موردعنایت قرار میدم بعد استادم دلداریم میده :دی توام این روش رو امتحان کن :دی
قرنطینه والا ایران که خبری نیست.. از اولشم خبری نبود... من الان فقط چشم انتظارم اوضاع کشورای دیگه بهتر بشه مارو راه بدن من بتونم به کار و زندگیم برسم!
درکل خدا از دهنت بشنوه
پاسخ:
من اگه آدم پول جمع کردن بودم اره الان پولدار بودم :دی ولی به قول دوستم من حقوقم هرچی باشه بازم عرضه جمع کردن ندارم :دی امیدوارم در شرکت جدید کمی انسان بشم و خودمو اصلاح کنم و اندکی توشه جمع کنم :دی
آره خلاصه عسیسم نفتی چیزی خواستین بگین در خدمتم
به قول پسرخاله، نفت بیارم آب بیارم؟ :)) من قسمت نفت رو تامین میکنم :))
مرسی مرسی :دی
واقعا؟ عه نمیدونستم! چه جالب و مضحک :دی:دی
پاسخ:
سلام مرسی :دی
نه :))) منظورم این بود علاوه بر اینکه هر روز غذا متفاوته حتی هر هفته هم متفاوته.... درکل بخوام بهتر بیان کنم: هر روز غذا متفاوته :))
آخیش بهتر شد الان :دی
پاسخ:
اهان از اون لحاظ :))) قانع شدم
عه پس نوشتمش
منم از استادم میترسم انقد که جدیه دستام میلرزه وقتی میرم سرکلاس ، بعد انقد سوتی میدم خنکول بازی درمیارم یهو میپرم از جام دیگه نمیتونه جلو خودشو بگیره از خنده... کلا سنگین بودن و متناسب با سن و سالم رفتار کردن به من نیومده :دی
پاسخ:
سلام مرسی :))) همچنین
ماشین تمیز دوس دارم :))
پاسخ:
سلام خواهش میکنم :) اشکالی نداره بالاخره سوال پیش میاد
نمیدونم چقد وبلاگ منو خوندید، بله منم ارشد دارم دانشگاه تهران درس خوندم
البته میدونم، دوستا و آشناهایی توی دانشگاه تهران و صنعتی شریف دارم و از شرایط خبر دارم
چی بگم والا، اخه کسایی که مثل من تو دانشگاهای خوب درس خوندن اکثرا میل به مهاجرت توشون بیشتره بخاطرهمین دنبال شغل نیستن به اون صورت… البته هستن کسایی هم که این دانشگاها بودن و سرکار هم رفتن ولی حقوقای کم یه موتور محرکه شده براشون که مهاجرت کنن، از دوستای خودم بودن
شما اگه تو رشته خودت متخصص بشی محاله کار با حقوق خوب (یا حداقل بالاتر از هم رده هات) پیدا نکنی
امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشید دوست عزیز :)