The Way
دیشب ساعت 1 نصف شب(!) با آز داشتم چت میکردم... اونم چه چتی... با
استیکر فقط باهم صحبت میکردیم :))))))... حدود 1 ساعت تمام همین شکلی
داشتیم با استیکرایی که توشون نوشته دارن صحبت میکردیم :))) جالبه همشونم
مرتبط از آب در میومد :)))))).. دیگه آخرش استیکرامون تموم شد بیخیال شدیم
:))...
یکی از ماهیامون مرد.. زود مرد و خدا رحمتش کنه :دی .. خیلی از ماهی قرمز چندشم میشه.. موجودات زنده ی قرمز لزج کوچولو... به حدی که حاضر نیستم آبشونو عوض کنم... تو خونه این کار رو هرکسی غیر از من انجام میده... آخرین باری که اینکار رو کردم یادمه ماهیه اومد بیرون و من همراه با کلی جیییییییغ گرفتمش تو دستم و انداختمش تو آب دوباره :)))))) ...حاضرم روزی 6 وعده آشپزی کنم و 650 تا تیکه ظرف بدون دستکش بشورم و جوراب و سایر لباس های(!) بقیه رو با دستام بشورم ولی آب ماهی قرمز عوض نکنم!!!!!... در آینده هم اگه اوشون (شکل غایب از ضمیر ایشون :)) ) دوس داشته باشه که ماهی قرمز بخریم تعویض آبش به عهده خودشه :))) آخی عزیزم وظیفه سنگینی به عهده اش گذاشتم :دی ... البته با ماهی های خوردنی مشکلی ندارم ابدا و خیلی هم راحت میتونم باهاشون غذا درست کنم.. به به :)) ...ولی نمیدونم چرا نسبت به ماهی قرمز فوبیا دارم :((((
صبح بیدار شدم دیدم از طرف دانشکده مون یه نامه دارم!!... باز کردم دیدم یه کارت پستال بود.. که روش عکس دانشکده مون بود و متنی هم که توش نوشته شده بود از رئیس دانشکده مون بود... و سال نو رو تبریک گفته بود..
حرکت قشنگی بود ... دانشجو احساس با ارزش بودن میکنه... ولی بیاییم ظاهر
بین نباشیم.... آیا فقط همین ها کافیه تا دانشجو احساس کنه که ارزشمنده؟؟؟
نباید اقدامات دیگه ای انجام داد؟؟؟ این حرکت یه حرکت حسی نیست؟؟؟؟؟؟ حرکت
حسی که از منطق به دوره؟؟؟؟ و آیا هزینه ای که برای ارسال پستی این کارت
به درب منزل ما انجام شده توجیه مناسبی پشتش هست؟؟؟؟ درسته که اصطلاحا میگن
دانشکده ما یکی از پولدارترین دانشکده های دانشگاه تهرانه... ولی کماکان
معتقدم آیا لزومی داشت؟؟؟؟ آیا اولویت های مهم تری نداریم؟؟ آخه ما دیگه
چرا؟؟ مایی که حتی اسم دانشکده مون هم مسئولیت داره برامون....دوس داشتم
نظر دکتر پن رو هم میدونستم...
هرچی بیشتر میگذره بیشتر به اصول دکتر پن ایمان میارم... حق داره که رئیس دانشکده رو اونقدر مذمت میکنه... کاش 4 تا دکتر پن بیشتر داشتیم.. اون وقت مشکلات بیشتری حل میشدن....
ولی افسوس که سنگ های بزرگتری جلو پای آدم های بزرگ هست......
+ الان دارم این رو گوش میکنم... عالیه.. از Zack Hemsey
http://s6.picofile.com/d/4860de9c-9ea6-46ac-b286-07b2a0dd48f4/The_Way.mp3