Not in a Million yearsssssss.... :)
دوشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ق.ظ
الان چند ماهه که یکی
از دانشکده های دانشگامون ازم درخواست کرده که براشون تدریس کنم ولی من هی
عقب میندازمش!!!!!!!!... نمیدونم چمه واقعا!!!... درسته خیلی سرم شلوغه ولی
خودم هم خوب میدونم که اگه بخوام میتونم چندساعتی تدریس هم داشته باشم...
گذاشتمش واسه تابستون... اگه وقت کنم... درواقع بهونه نداشته باشم!!
اردیبهشت یه بازدید داریم از یه کارخونه خارجی که تو
ایران نمایندگی دارن... احساس میکنم یه سری اتفاقات دانشگاهمو اینجا ثبت نکردم!... مغزم یاری نمیکنه درحال حاضر... وقفه میفته یادم میره
بعدن نوشت:::
الان ساعت 4:50 دیقه صبحه... و من یهو با فکر بیدار شدم .. کمی غیر عادی نیست؟؟؟ شاید الان باید نوازشت میکردم دوست داشتنی :(
۹۵/۰۱/۲۳
چه غیر طبیعی بوده پسره :)))))) !!!
مطمئنی فقط حس رقابت داره حالا ؟! ایکون شیطتنت !
اتفاقای دانشگاهت رُ ثبت کن اینجا !
من عاشق این بحثام !! اپلایُ پیشرفتُ امثالهم :دی !