معجزه آن نباشد :(
امتحان دوم رو هم دادم... از این استاده عجیب غریب بعید بود که معقول امتحان بگیره... البته حسم بهم میگه از اوناس که بد نمره میده...
بهرحال من که کامل نوشتم... دیگه بقیه اش مهم نیست... البته بازم همچین معقول نبود چون 70درصد چیزایی که بلد بودم سر جلسه به هیچ دردی نخوردن و نیومده بودن!
از امتحان اومدم بیرون داشتم تو حیاط میرفتم یهو صدای استاد "ت" رو شنیدم که گفت خانوم فلانی!!!...یه لحظه خشکم زد نمیدونستم چیکار کنم... دوباره صدا کرد خانوم فلانی... و من باید برمیگشتم... وای بشدت ضایع شدم....
ولی خیلی جالبه هیچی به روم نیاورد و نگفت که چرا یهو ول کردی طرح رو... فقط خیلی خوش برخورد گفت که تصویب شده تو گروه و رو میزمه بیا دنبال کاراش که حتما یه ISI از توش درمیاد!... و من تمام مدت لبخند میزدم...
از اون لبخندای مسسسخره ام که وقتی خوشحال نیستم میزنم...
خیلی زشته که استادی که کلا امریکا درس خونده و نصف عمر 60 ساله اش رو اونجا بوده و هنوزم اونجا تدریس میکنه اینجوری دنبال یه جوجه دانشجوی ارشد بیفته که باهاش یه مقاله بده... واقعا زشته...
خودمو پیش این استادی که میتونست یه ریکام خوب واسه اپلای بهم بده حسابی خراب کردم... استادی که تو دانشگاهای اونجا میشناسنش و یه پوینت مثبت بود ... و من یکی از ریکام ها رو خراب کردم...
گندش بزنن کلا...