1 سال دیگر
امروز و تواین ساعت وبلاگ بیانم یکساله شد... اگر بلاگفا رو هم حساب کنیم الان رفتم تو 3 سال
بعضی ها با یه حالت پیف پیف به ما میگن بلاگفایی های مهاجرت کرده به بیان، آدم حس پناهنده و بی وطن بودن بهش دست میده :)))
اوایل خیلی از بلاگفا عصبانی بودم و هنوزم نتونستم کار زشتشون رو ببخشم و از موضعم کوتاه نمیام ... تو زندگی واقعی ام همینم اگر که کسی بهم بدی بکنه از زندگیم میندازمش بیرون و حذفش میکنم و دیگه آسمونم به زمین بیاد نظرم راجع بهش عوض نمیشه... کینه ای نیستم اصلااا ولی برا خودم ارزش قائلم..
درسته دیگه هیچ تعلق خاطری به بلاگفا ندارم... ولی بی انصافیه اگه نگم که بلاگفا بهترین روزامو تو خودش داشت...
از همون روزای قبل از ثبت نام توو دانشگاه جدید ... روزایی که خیلی خوشحال بودم... کلا آدم خوشحالی بودم... یادم نمیاد هیچ پست غمگینی تو بلاگفا گذاشته باشم...
همچنین بلاگفا دوستای خوبی بهم داد... شاید کم.. ولی ثابت قدم... اینکه یه نفر یه مدت بنویسه و بعد غیب بشه اینجوری دوس ندارم و نمیتونم بهشون نزدیک بشم... واسه همینم وقتی تو وبلاگی میرم به تاریخ شروع وبلاگش نگاه میکنم که ببینم میشه روش حساب کرد و خوندش یا نه؟؟... شاید معدود وبلاگ هایی کامنت بذارم یا حتی اصلا کامنت نذارم... ولی این دلیل نمیشه که اون وبلاگارو دوست نداشته باشم...
و از همه مهم تر بهترین اتفاقی که تو زندگیم افتاد متعلق به اون دوره است...
من نمیتونم قدردان ش نباشم...