آلرژی آفتابی یا ناخون به مثابه سیبیل گربه
1. هوا چقدر گرم شده و من چقدر از آفتاب بیزارم.. جاهای آفتابی غمگینم
میکنه ، مثلا گندمزارهای طلایی که تو مسیر جاده های بین شهرها هستن با اینکه قشنگن اما غمگینن، گرمن، مرده ن.. و تازشم منو یاد مسیر رفتن به مسابقات کشوری که دربچگی شرکت کردم میندازن! .. کما اینکه در بچگی به آفتاب آلرژی داشتم و ظهرها میرفتم تو آفتاب
خون دماغ میشدم...
اصلا من باید انگلیس به دنیا می اومدم !
2. بوک مارک های لپ تاپم رو دوشم سنگینی میکنن.. دلم میخواد از دست همشون راحت شم :/
3. این دهکده آبی پارس الان سالیان متمادیه که داره واسم مسیج میفرسته :)) ... شماها جای من پاشید برید گناه داره ..
4. بابام میگه دخترم الان که خونه ای جایی نمیری ناخوناتو کوتاه کن ..
قیافه من :|||| .. نمیدونم چرا هیشکی هنوز به این اعتقاد نرسیده که ناخونای
من مثل سیبیل گربه است واسم :|||.. تعادل بدنمو باهاشون حفظ میکنم :)) نه
صرفا واسه زیبایی و لاک زدن..