شنبه, ۲ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۵۸ ب.ظ
یه دختری بود از دوستای دوستم.. اسمش رحمانه بود خونشون هم ولنجک بود.. دختر خیلی باکلاس, زیبا, سنگین و خوب.. همیشه برام جالب بود اسمش.. شاید اگه رحمانه رو میشنیدم باخودم میگفتم چه اسم داغونی.. اما اون دختر به اسمش هویت داده بود.. قشنگش کرده بود.. همه جا با اعتماد به نفس میگفتش..
برعکسش هم تو کلاسمون یه دختری داشتیم که اسمش فانتزی بود و ماهم نمیدونستیم و باهمون اسم فانتزی صداش میکردیم.. تا اینکه اسمش رو توی لیست کلاس دیدم و فهمیدم اسم واقعیش کبری است!!
دارم به اسم استاد راهنمام فکر میکنم.. اسم خوبی داره اما فامیلیش یجورایی ضایع است.. ولی باورت میشه تاحالا دقت نکرده بودم؟؟ همیشه فامیلیش برام ابهت داشت.. هیچوقت به ضایع بودنش فکر نکرده بودم...
میدونی.. چقد خوبه که خودِ آدم به اسم و فامیلش, به کارش, حتی به قیافه و ظاهرش ارزش بده.. نه اینکه اسم و کار و زیبایی به آدم ارزش بدن... خیلی خوبه آدم اونقدر پر بشه, که بقیه چیزها دستاویزی بشن تا خودشون رو بهت بچسبونن تا بلکه کمی بالا بیان..
عکس زیر رو تو دانشگاه گرفتم.. دختره جلوتر از من میرفت.. و همونطور که میبینید پیکسل دانشگاه تهران! به کوله اش زده :||||||
اینارو به خودم هم میگمااا... نمیخوام اسم دانشگاهم به من ارزش بده, اول من دیده بشم, بعد اسم دانشگاهم وسط بیاد.. نمیخوام چون خوشگلم دوست داشته بشم, اول خودم دیده بشم بعد زیباییم..
نباید پزشک بشی تا بهت احترام بذارن, باید توی اون چیزی که دلت میخواد, اون کسی بشی که آوردن اسمش افتخاره..
تو یه انسانی.. نباید انقد بدبخت باشی...
خوش به حال اونایی که آزادانه چیزی که هستن و دوست دارن و میخوان باشن رو فریاد میزنن , زندگیش میکنن...
۹۶/۱۰/۰۲
۵
۰
شاداب :)
پاسخ:
سلام
نظرتون محترمه :)
و با بخشیش هم موافقم و میپذیرم و سعی میکنم
زاویه دیدم رو بهتر کنم .. اما اگه اجازه بدید با بخشیش هم مخالفت کنم
1. گفتین که : شاید اون آدم دانشگاهشو دوست داره و زدن پیکسل به کیفش باعث میشه یاد زحمتایی که برای رسیدن بهش کشیده بیفته و بهش انرژی بده
بله منکر این قضیه نیستم.. بحث اصلا روی بد
بودن یا خوب بودن اینکار نبود.. بحث روی بی نیازی شخص به موارد این چنینی بود که بخواد
خودش رو با این چیزا پر بکنه... مثال میزنم.. نظر شخص من اینه کسی که فروتن باشه کسی
که خیلی خودش رو قبول داشته باشه و به خودش ایمان داشته باشه نیازی نداره که خودش رو
با چیزای دیگه اثبات بکنه... چون خودش و وجودش اصلا اثبات کننده است, از درونش میاد,
نیازی به عوامل بیرونی نداره... اما کسی که به قول شما بخاطر زحمتایی که کشیده الان
خوشحاله (و حق هم داره) دوست داره که با یه پیکسل خوشحالیشو بروز بده... من اصلا نمیگم
کار زشتیه یا کار قشنگیه... چون خودمم تاحدی اینجوری ام! خیلی وقتا از اسم دانشگاهم
مایه میذارم! و افتخار میکنم.. اما از درون میدونم که دارم ازش استفاده میکنم, واسه
همین میخوام بعدها اونقدر بهتر بشم که دیگه شبیه این روزها نباشم, چیزی فراتر باشم
که دیگه خودِ چیزی که هستم منو نشون بده, اون پیکسله بشم من... خودِ من!
مثلا الان آقای من (اسمیه که توی وبلاگ
برای ایشون گذاشتم) تو دانشگاه شماره 1 ایران درس میخونه که یه پله بالاتر از دانشگاه منه , رتبه کنکور لیسانسش تک
رقمی بوده تلویزیون باهاش مصاحبه کردن , همین الان میتونه بره دانشگاهی مثل استنفورد و برکلی و ام ای تی درس بخونه, تو دانشگاهش همه آرزوشونه باهاش حتی حرف بزنن و خیلی چیزای
دیگه.. اما هیچوقت ندیدم نیازی داشته باشه به اینکه از این چیزاش مایه بذاره.. خانواده
خیلی خوبی هم دارن.. ولی از درون بی نیازه.. بنظرش این چیزها چیزهای زیادی نیستن, سقف انتظاراتش از خودش خیلی خیلی بیشتره واسه همینم بنظرش زحمتایی که کشیده خوشحالی کردن نداره! ... دنبال بهتر و بهتر شدنه... باید باهاش برخورد داشته باشین تا متوجه بشین...
هرچی آدم خودش رو دست کم تر بگیره زودتر هم راضی میشه.. زودتر هم به خودش حق میده خوشحال شه و بابت زحمتاش حق به جانب بشه... این نظر منه, شایدم درست نباشه..
نمیدونم تاچه حد تونستم منظورمو بگم...
2. گفتین که: "آیا حاضرید همین قسمت
که نوشتید رو، رو در رو بهشون بگید؟"
به من مربوط نیست آخه :دی .. هرجوری میخواد
راحت باشه.. گشت ارشاد که نیستم :)) من فقط فکرامو بلندبلند نوشتم.. هرچند با شما موافقم
که تو ذهن هم نباید قضاوت کرد.. درسته
3. گفتین که: "یا آیا اگر خودتون عکس
خودتونو تو یه صفحه ببینید که از ظاهر شما انتقاد شده و یا رفتارتون مورد تمسخر قرار
گرفته چه حسی پیدا میکنید؟"
اینو کاملا رد میکنم... من هیچوقت به خودم
اجازه نمیدم از کسی بی اجازه عکس بگیرم, تو این عکس هم سعی کردم هیچ جای دخترخانومه
مشخص نباشه, حتی از نیمرخ.. تو این عکس اصلا بحث این شخص نبود, بحث خیلی کلی تر از
این دخترخانوم بود.. این عکس رو برای مثال گذاشتم..
بعد آخه من تمسخر نکردم.. لحن نوشته هام کلا
سبک خاص خودش رو داره .. نمیدونم شایدم تمسخر به نظر اومده, من از شما عذر میخوام اگه
این حس منتقل شده...
درمورد بخش دوم که اگه تو یه صفحه درمورد
ظاهرم یا رفتارم چیزی ببینم چیکار میکنم؟؟؟.. هیچی! شاید ناراحت بشم, اما قطعا به فکر
هم وا داشته میشم.. اگه با بی ادبی به قول شما تمسخر بشم, بعله, تاثیر گزار نیست, اما وقتی انتقاد شده باشم و چهارتا حرف درست حسابی و منطقی توش باشه چرا باید
با تعصب رو موضع خودم پافشاری کنم؟؟
بنظرم این یکی منصفانه نبود و تکذیب میکنم
نه قطعا دوست دارم کامنت بگیرم بابت نوشته
وگرنه کامنت رو میبندم.. وقتی باز میذارم یعنی خواننده مجازه نظرش رو بگه ...آزادی
بیان هم بیداد میکنه تو این وبلاگ :دی
گفتین: "حس برتری و وحی منزل دونستن
عقاید خودمونم که فراوان"
نه دیگهههه.. نشد... بازم دقت نکردین که...
مجددا ارجاع میدم به این قسمت از پایین عکس که نوشتم: "....اینارو به خودم هم
میگمااا..."
من سععععی میکنم عقاید خودم رو وحی منزل ندونم,
بلکه سععععی میکنم چیزی که درست هست رو بشنوم, فکرکنم, و اگر شد بپذیرم, حتتتی اگه
اون چیز برخلاف کارای خودم باشه... فکر کردنی که کلا باعث رشدم بشه رو چرا که نه؟ استقبال
میکنم.. خوبه که هممون این رو بتونیم یاد بگیریم هرچند سخت باشه..
ممنون که کامنت گذاشتین.. نه اصلا تند نبود..
محترمانه انتقاد کردین راحت باشین... خوبه که همچین خواننده هایی دارم که فکر میکنن :)