شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۳۰ ب.ظ
وقتی داشتم از خونه میومدم مامانم دوتا خورش قرمه سبزی فریز شده و دو بسته گوشت چرخ شده فریز شده برام گذاشت.. خورش هارو همچین گذاشتم ته فریزر که انگار قرار نیست حالاحالاها بخورمشون، مگه الکیه؟؟ خاصن، نمیشه همینجوری خوردشون.. مثل بچگیا وقتی یه چیز خوشمزه داشتیم و میذاشتیم اون آخر آخر بخوریمش.. اون روز یه بسته از گوشت چرخ شده هارو درآوردم و باهاش ماکارونی درست کردم، چقد خوشمزه شد :(( بعد به مامانم گفتم مامان اون گوشته چقد خوشمزه بود! گوشت چرخ شده هایی که خودم خریدم اصلا همچین مزه ای ندارن..
با مقایسه گوشت خونمون و گوشتی که تهران خریدم در فاصله دو روز، تازه فهمیدم من هیچوقت گوشت نمیخوردم تو تهران!!! معلوم نیس تهران چی میدن دست مردم کلا، خیلیا بی انصاف شدن.. من که اینجا نه میوه آنچنان خوبی پیدا میکنم نه گوشت خیلی خوب نه هیچی.. واقعا شهر خودمون بهشته...
حالا...
اعصابم از دیشب خورده.. هراز گاهی این حالت سراغم میاد.. هی میشینم به مامان بابام فکر میکنم، بعد بی دلیل عذاب وجدان میگیرم، بعد هی به این فکر میکنم دارن پیر میشن :(( و از زندگی لذتی نبردن.. تازه پدرمادر من جزو افراد لارج حساب میشن، البته برای کل خانواده، نه خودشون..
من آدمی ام که نمیگم از زندگی خیلی لذت میبرم، ولی حداقل نمیذارم هم بهم سخت بگذره، پولم رو برای آسایشم خرج میکنم، نگا میکنم من دوساله دارم کار میکنم پارسال یه مسافرت خارجی رفتم، ولی پدر مادرم سی سال کار کردن ولی یه مسافرت دوتایی نرفتن، خیلی ناراحت میشم اگه دنیارو نبینن.. آخه پولاشونو واسه چی خرج نمیکنن؟؟ میخوان بذارن واسه ماها؟ خب من نمیخوام.. به خدا اگه واسه خودشون خرجش کنن من بیشتر خوشحال میشم.. اینهمه از خود گذشتگی، که دیگه حتی عادت کردن به این سبک زندگی برای کی؟ برای چی؟ مامان من تو خانواده ای بود که از بچگی با خدمتکار بزرگ شد، بعدالان جوری به این سبک زندگی عادت کرده که خودش رو کاملا فراموش کرده.. دلم میخواد من این راهو نرم.. ازدواج هم بکنم بازم خودمو فراموش نکنم، خودمونو فراموش نکنم، اگه بچه ای هم داشته باشم درعین حال که دوسش دارم و براش وقت میذارم ولی یه چیزایی رو هم به خودم اختصاص بدم، به خودمون اختصاص بدم.. باور کن این هیچ مغایرتی با یه والد خوب بودن نداره...
حالا من قبل از اینکه سرکار هم برم تقریبا ولخرج بودم، برای لباس همیشه خرج میکردم، ولی دیگه بعداز سرکار رفتنم hobby های بیشتری برای خودم اضافه کردم.. ولی میبینم پدرمادرم خیلی کم لباس میخرن برا خودشون، یا مسافرت نمیرن(البته مسافرت خانوادگی هرسال میریم، ولی من منظورم مثلا مسافرت دوتاییه)، اعصابم خورد میشه.. بخاطر همین دوس دارم مجبورشون کنم، ماشالا وضعشون خوبه خودشون، ولی دوس دارم من تدارکشو ببینم، که تو عمل انجام شده قرارشون بدم.. همون ماه اول که حقوق گرفتم به مامانم گفتم میخوام بیلیط بگیرم با بابام دوتایی برن کربلا، مامانم خیلی وقته دوس داره بره قبلا هم خودش داشت با خالم میرفت ولی بابام هیچوقت نذاشته، بخاطر پولش نه ها کلا مخالفه ، میخواستم من مجبورشون کنم، که آخرش هم باز بابام مخالفت کرد..
وقتی بچه تر بودم فکر میکردم بچه حق و حقوقی داره، هی میگفتم چرا مثلا الان بیشتر از اون چیزی که باید بهم پول نمیدن؟ ولی هیچوقت به خودشون فکر نکردم که پس خودشون چی؟ چقدر از پولایی که درمیارن رو صرف خودشون میکنن؟؟؟؟
الان که فکر میکنم میبینم چقدر پررو بودم...
۹۹/۰۲/۱۳
۲
۰
شاداب :)
پاسخ:
نگران رو که همیشه هستن، ولی باید مجبورشون کرد یکم هم به فکر خودشون باشن
من که میخوام بعداز کرونا به زور بفرستمشون یه مسافرت دوتایی، بیلیط هم میخرم هتل هم رزرو میکنم که نتونن نرن
پاسخ:
ای بابا بذارین راحت باشن
ماه آینده کرونا تموم میشه؟؟؟؟ (چپ چپ نگاه کردن)
کجا میخوای بری؟؟ قبول نیست منم میام :))) (راست راست نگاه کردن)
پاسخ:
گفتم گوشت نمیخورم؟ کجا؟
من از یه خانواده گوشت خور میام :)) من تو عمرم ماکارونی رو با سویا نخوردم، بقیه چیزا که بماند
عسیسم به فاصله دو روز هم گوشتی که مامانم داده رو خوردم هم گوشتی که خودم خریدم، این خودش نشاندهنده سرعت گوشت خوردنه :))
حداقل 6 روز؟ :)) حداکثر چند روز؟ از بابای من بدتری
آهان الان دیدم، اونجا که نوشتم فهمیدم هیچوقت گوشت نمیخوردم تو تهران رو میگی؟؟ اون کنایه بود یعنی گوشتای تهران به درد نمیخورن بی مزه هستن.. کلا شهرستان چیزای خوشمزه زیاد پیدا میشه برعکس تهران.. چون من بابام قصاب آشنا داره که خودش مثلا گوسفند هم داره و اصلا هم آشغال اینا نمیده به گوسفندا بخورن چیزای خوب میخورن، بعد بابام میره پیشش یه گوسفند به سلیقه خودش انتخاب میکنه و اونو براش سر میبره (طفلی گناه دارن گوسفندا ولی خیلی خوشمزه ن چیکار کنم :)) )
پاسخ:
مگه چیکار میکنید که تو 2 سال قراره فقط 2 هفته وقت آزاد داشته باشید؟
حب راس میگن انقد پرخرج نباش دختر :دی
پاسخ:
پزشکی میخونی؟ تو مگه 19 سالت نیست امتحان بین پایه کی بوده مگه؟
امتحانات نزد پدر منم خیلی ارج و قرب دارن، ولی مامانم ایزی گویینگ تره :دی
درمورد اون موضوع هم نه عزیزم، اصلا.. یکم چشام درد میکرد دیشب
پاسخ:
آقا من رعشه بر اندامم فکنده شد :)) تو از کجا میدونی من دیزنی لند رفتم؟؟؟؟؟ همکلاسیمی؟ :))))) خدایی وبلاگمو چطور پیدا کردی؟؟؟ هرکی هرچی میگه فکر میکنم همکلاسیمه :)) حالا البته همکلاسیام هم نمیدونن من دیزنی لند رفتم :دی اینم هست
اون تشت شیر و اینا اصلا به تو نمیاد جدی :دی بیخیالش شو بنظرم
پاسخ:
تو اگه بخوای شیش تا سفر چین میری :)) تازه گفتم منم میام درواقع ینی منم ببر بود :دی... بیا و یکم دست و دلباز باش، با من یکم مهربان باش
پارسال کجا رفتی؟ بعد شماها تنهایی تو سفر چیکار میکنین؟
آهان راستی تو باشگاه میری، چرا من فکر میکردم فقط باید سینه مرغ بدون چربی بخورین؟ (آیکن تفکر) بفرست رژیمتو
پاسخ:
آهان خب پس، چی میخونی حالا؟ :دی
باهوشیا :دی آره اگه دیزنی لند هم نمیرفتم دیگه خیلی خسران بود.. بابا پکن خیلی دوره از شانگهای.. باید یه دور دیگه هواپیما سوار میشدیم دیگه وقتم نبود
دوس پسراااای قبلی؟ :))) حالا چرا ناراحت؟ :دی
مهربون هستی ولی رمانتیک فکر نمیکنم :دی
پاسخ:
حالا مامان اینای من عصبی نمیشن ولی هی میگن دخترم دوس نداریم پولاتو واسه ما خرج کنی و اینا، یا اگه چیزی بخرم واسشون ازش استفاده نمیکنن، برا مامانم چندتا کرم خریدم بعد گذاشته یه گوشه، میگم مامان استفاده کنی من خوشحال تر میشمااااا :))
آقا بیایین به من بگین مسافرت تنهایی کجاش جذابه؟ مثلا چیکار میکنین؟
من زوجی دوس دارم.. حالا با دوست به کنار لذتش جداست، ولی بعداز تاهل و بچه دار شدن هم دوس دارم هر ازگاهی زن و شوهر باهم دوتایی مسافرت برن
چون یه شکلات خوشمزه ی بنفشه :))
پاسخ:
پس اگه منو یکی پیدا کنه کل هیکلم درد میگیره
تو پلیدی کلا، پناه میبرم به خدا از دست آریانه
خیلی وقت میبره، بعد مثلا پست قبلی رو نوشتم الان چندتا چیز یادم افتاده ننوشتم، دیگه هم نمیشه اضافه کنم بی مزه اس، بخاطرهمین میخوام یواش یواش بنویسم و وقتی مطمئن شدم همه چیو نوشتم منتشر کنم
نه پکنو با هواپیما باید میرفتیم، با همون هواپیما هم 2 ساعت و نیم پروازه.. قطار پرسرعت حدود 300 کیلومتر بر ساعت سرعت داره، اینجوری 6 ساعت باید میشستیم تو قطار.. کلا 11-12 روز اونجا بودم دوتا شهر رفتم، دیگه حالا یک روز هم صرف مسافت پکن نمیشد.. سری بعد پکن میرم، یه وقتی میرم که بتونم حداقل 20 روز چین بمونم
نه اشتباه شد :)) من چون با لپ تاپ باز میکنم این استیکرایی که میذاری مشخص نیستن زیاد، بعدن با گوشی رفتم دیدم ناراحتی نبود :))
پاسخ:
برم سفر بشینم گریه کنم؟ nooooooo thank youuuuu :)))))
خب همین داخل شهر هم میشه نشست پشت فرمون بعد با آهنگ گریه کرد :)) لازم نیس اینهمه آدم بره مسافرت برا گریه :دی
شریک زندگی بدبخت چشه :)) شکست عشقی خوردی یا بی احساسی؟ :دی
شوخی میکنم
پاسخ:
5 بااااار در سال؟؟ چه خبره :))
اینایی که توصیف کردی رو میتونم درک کنم، من مسافرت خانوادگی رو زیاد باهاش مشکلی ندارم، کم و بیش چیزایی که گفتی توش اتفاق میفته ولی درمجموع بازم دوسش دارم چون با خانوادم وقت میگذرونم، ولی خب مسافرت با دوست متفاوته بخاطر همسن و سال بودن.. البته با دوست هم ممکنه این حالتایی که گفتی اتفاق بیفته بخاطر همین هر دوستی هم به درد مسافرت نمیخوره، باید خیلی باهم مچ باشین
مثلا با رز خیلی بهم خوش گذشت و میگذره چون درحالت کلی خیلی علایقمون شبیه به همه، خیلی حرف همو میفهمیم، بیشتر از 10 ساله که دوستیم، باهم زندگی کردیم، حتی الانم که تو دوتا شهر مختلفیم تقریبا هر روز تلفنی حرف میزنیم یا چت میکنیم، میتونیم یه روز تعطیل حتی 5 ساعت مداوم تلفنی حرف بزنیم(بعضی وقتا اتفاق میفته ها اغراق نیست) مثلا یه دوست دیگه هم داره از دبیرستان باهاش دوسته ولی میگه وقتی باهاش بیرون میره بعداز نیم ساعت یه ساعت دیگه حرفی ندارن بزنن باهم.. باید حرف داشته باشی واسه زدن با دوستت، اگه حرف داشته باشی یعنی پتانسیل اینو دارین که خیلی باهم خوش بگذرونین.. درکل ما دوتا خیلی علایقمون به هم نزدیکه، بخاطر همین هنگ اوت کردن باهمو دوس داریم..
آدم مسافرت هم میره باید با همچین آدمایی بره که سر هرچیزی اختلاف نظر براشون پیش نیاد، وگرنه که معلومه خوش نمیگذره
پاسخ:
یه آب بزن خوب میشه :)) من شیش ساعتم گریه کنم دماغم قرمز شه یه آب میزنم صورتم پنج دیقه بعد حالت عادی پیدا میکنم
خب خیلی عجیبه پس! نمیتونم تصور کنم یه نفر احساسی باشه ولی دوس نداشته باشه ازدواج کنه.. ترست رو درک میکنم، من خودمم میترسم، و اصلا دلم نمیخواد با آدم اشتباه ازدواج کنم ولی خود ازدواج اگه با آگاهی باشه خیلیم خوبه.. خونه بابای منم خیلی خوبه، بخاطرهمین به هر قیمتی حاضر به ازدواج نیستم، خونه بابام هم حتی بگیم نه، خونه خودمم کلی راحته.. ولی درکل خوبه آدم یکیو دوس داشته باشه اونم دوسش داشته باشه
من در عین خسیس بودن آدم ولخرجی ام. یعنی خرید که میکنم موقع کارت کشیدن عذاب وجدان میگیرم ولی همیشه اون عذاب وجدان رو سرکوب میکنم :دی به نظرم کار درست همینه مگه چقدر عمر میکنیم که حسرت چیزایی که دوست داریم و میتونیم داشته باشیم رو بکشیم؟؟؟؟؟
لازمه بگم منم از اون دسته بچه پررو هایی بودم که فکر میکردم وقتی برام خرج میکنن وظیفه اس (آیکن تاسف) خداروشکر چندساله به راه راست هدایت شدم...
چقدر دوست دارم دیگه پدر و مادرم نگران من و برادرم نباشن و برای خودشون زندگی کنن :(((((((