جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۲۰ ب.ظ
اینجا زیاد مخاطب نداره و اگرم داره تعداد کسایی که نظرشونو کامنت میکنن کمه ولی بهرحال این سوال رو میپرسم:
اگه شما باشین با کدوم یکی از دو مورد زیر ازدواج میکنین؟
1. کسی که خیلی خیلی دوسش دارین و بهترین حس هارو باهاش دارین ولی توی رابطه باهاش خیلی مطیع هستین و یه جورایی خود به خود در موضع ضعیف تری قرار میگیرین؟
2. کسی که تقریبا توی رابطه باهاش تو موضع برابر قرار دارین ولی به اندازه مورد 1 بهش علاقه مند نیستین، صرفا یه علاقه اولیه و متوسط معقول دارین نسبت بهش؟
شرایط دو نفر رو هم تقریبا مشابه در نظر بگیرین.. تحصیل و پول و ظاهر و اخلاق و اینها.. و هردو به شما علاقه دارن
۹۹/۰۳/۱۶
۱
۰
شاداب :)
پاسخ:
مرسی از توضیحت و شِر کردن تجربه..
خب نه اون نابرابری توی مورد 1 رو به اختیار خودت فکر کن ایجاد کردی، یعنی از علاقه شدیدت باشه، نه که مثلا اون خیلی دیکتاتور باشه
پاسخ:
مرسی از نظرت..من فعلا سعی میکنم نظری ندم تا شماها نظراتونو بگین
قبوله :))))))) حالا از کجا فکر میکنین سوال خودمه؟ :دی
پاسخ:
منظور اینه آدما وقتی کسیو عاشقانه دوس دارن خود به خود توی موضع ضعف قرار میگیرن و این هیچ ربطی به برتری ظاهری و درآمدی و اینا نداره.. یعنی خود به خود vulnerable تر و آسیب پذیر تر میشن، چون نسبت به هر حرف و رفتار شخصی که دوسش دارن حساس تر میشن، و همچنین فداکارتر میشن..
مثال میزنم: مثلا شخص 1 اگه 6 ساعت بهت پیام نده ناراحت میشی و ممکنه این ناراحتی رو بروز بدی ، ولی توی مورد 2 اگه 6 ساعت بهت پیام نده ناراحت نمیشی ( با فرض اینکه هر دو مورد مثلا کار مهم داشتن و 6 ساعت نمیتونستن پیام بدن).. این یعنی اینکه نسبت به مورد 1 توی موضع ضعیف تری خودتو قرار دادی، به واسطه علاقه شدیدی که داری
مثال دیگه: مثلا توی رابطه با مورد 1 سعی میکنی بیشتر فداکاری کنی، راحتی و علایق اونو گاهی مواقع ترجیح بدی به راحتی و علایق خودت، ولی در مورد 2 اینجوری نیست، برای راحتی اون زیاد راحتی خودتو به خطر نمیندازی در واقع یکم بیخیال تری
پاسخ:
سلام مرسی عزیزم از نظرت
پاسخ:
حتما عزیزم
خوشحال میشم بشنوم
پاسخ:
آره خب من دوس دارم :دی
ولی این پست یه سواله
پاسخ:
سلام مرسی از نظرت
اینم هست
پاسخ:
از کجا میشه مطمئن بود اون مطیع بودن به تعادل خواهد رسید؟ احتمالش نیست حالت obsession پیدا کنه؟؟ و از کجا میشه مطمئن بود علاقه نسبت به مورد دوم به مرور بیشتر نمیشه؟
البته الان که دارم مهندسی معکوس وار به کامنت شما نگا میکنم میبینم دو حالت بیشتر نداره.. آره.. اگه با مورد 2 هم حتی علاقه بیشتر بشه در نهایت باز به حالت مورد 1 دچار میشی تو رابطه، یعنی همون حالت مطیع بودن در صورت افزایش علاقه به مورد 2 هم ممکنه رخ بده.. اگرم رخ نده که پس علاقه هه بیشتر نشده و توی همون سطح اولیه مونده
ولی خب دقیقا سوال هم همینجاست، که اون عشقه تعیین کننده تر باشه یا موضع برابر
پاسخ:
صداقت شمارا دوست داشتم
گزینه 1 هم کم کم داره طرفداران خودش رو پیدا میکنه در این پست :دی
پاسخ:
اگه بی توجهی طرف مقابل آزارت بده و از خود گذشتگیت هم زیاد باشه تو رابطه پس در واقع مورد 1 رو انتخاب کردی
پاسخ:
بابااااااا :))))
تو دیگه چراااا :)))) موازی :))))
نههه من فعلا دم به تله نمیدم :دی
شما فرض کنید این فقط یه سواله، حالا یا برای افزایش آگاهی خودم یا کسی دیگه
خب با جزئیات مثال بزن
پاسخ:
ریسک بزرگیه آره، بخاطر همین آدم باید خوب فکراشو بکنه
خب دکتر میفرمایید من کی ازدواج کنم؟ (چشای قلبی و دهن باز) :)))))
پاسخ:
درسته، شخصیت کلا وابسته داشتن فرق میکنه با مطیع کسی که دوسش داری بودن
خب دقیقا همین مهمه که اون «من» عه بر پایه احساسات باشه زندگی بهتره یا بر پایه منطق و عقل
پاسخ:
آدم ها اگه هدف بشن یکم خطر disappointing در آینده بیشتر نمیشه؟ مثلا وقتی خیلی رویایی ازدواج کنه و به قول شما آدمه رو هدف قرار بده بعداز چندسال شاید بفهمه اونقدرام همه چی رویایی و گل بلبل نیست، زندگی واقعی تر از این حرفاست، و اون وقت خیلی تو ذوقش بخوره
مگر... مگر اینکه همزمان که خیلی دوسش داری ایرادای طرف مقابل رو هم بپذیری، و آماده باشی براشون.. اونجوری شاید زیاد تو ذوق نخوره
اون آغوش گرم و اینا که گفتی خیلی خوبه .. ولی مشکل اینه ماها که هردو مورد رو تجربه نمیکنیم که بفهمیم آیا آغوش مورد 2 هم بعداز گذشت مدتی از رابطه نزدیک، به نظرمون گرم میاد یانه.. ولی اگه بعداز مدتی گرم نشه خیلی خسران بزرگیه دیگه
پاسخ:
توی مورد 2 گفته نشده که طرف مقابل لوست نمیکنه و لوس کردن لزوما مختص مورد 1 نیست.. چون اصلا درمورد رفتارهای اونا چیزی توضیح داده نشده (بجز علاقه که هردو بهت دارن)
پاسخ:
تبعاتی که گفتی خیلی خیلی مهم بودن.. واقعا سخته کنترل کردنشون
پاسخ:
سلام
دقیقااا کسی که عشق رو با تمام وجود تجربه کرده باشه شاید بهتر بتونه مقایسه کنه
شایدم نتونه .. در کل سخته تصمیم گیری
بنظرم کسی که عشق رو تجربه کرده باشه و تموم شده باشه به هر دلیلی، بهتر میتونه یکی از این دو مورد رو انتخاب کنه، چون کسی که هنوز عاشقه بعیده بتونه نظر بی طرفانه ای بده
پاسخ:
قطعا هیشکی دوس نداره ضعیف باشه.. ولی معمولا لذتی که آدم با کسی که عاشقشه تجربه میکنه 100 برابر بالاتر از لذتیه که با کسی که خیلی منطقی باهاشی.. مثلا یه نگاه عشقولانه مورد 1 خیلی بهت لذت میده، درحالیکه به نگاه عشقولانه مورد 2 به خودت، حس خاصی نداری، میگی اِی باشه :)) یا مثلا درحالت عادی دوس داری بمونی خونه فیلم ببینی ولی اگه مورد 1 بگه بیا بریم بیرون پا میشی میری چون لذتش برات بیشتره، ولی اگه مورد 2 این پیشنهادو بده همون فیلم دیدن و نشستن تو خونه رو شاید ترجیح بدی... یا مثلا همون آغوش گرمی که دوستمون اشاره کردن، آغوش مورد 1 قطعا لذتبخش تر از مورد 2 عه.. و هزارتا مورد دیگه
آره مطیع بودن شاید آسیب زننده باشه، ولی درمقابلش لذتهایی هم که داره خیلی دوزشون بالاست.. اصلا مشکل علاقه زیاد همینه.. اگه همه چیِ عشق خوب بود که خب هیچ آدمی حاضر نبود بیخیال عشق بشه.. درحالیکه خیلیا بیخیالش میشن و انتخاب منطقی رو ترجیح میدن
پاسخ:
به به سلام علیکم
چه با قاطعیت
پاسخ:
واقعا؟ :) چه جالب.. آره در حالت عادی نیستم، یکم سخت دلم به دست میاد، ولی اگه از یکی خوشم بیاد احساساتی میشم
خب چرا به ازدواج فکر نکنه آدم؟ من اصلا اونجوری فکر نمیکنم که به هر قیمتی باید ازدواج کرد ها، ولی ازدواج با آدم مناسب بنظرم خیلی میتونه خوب باشه.. الان زندگیم خوبه و مشکلی ندارم و دنبال ازدواج نیستم درحال حاضر... ولی مثلا به این فکر میکنم اگه 50 سالم شه و هنوز ازدواج نکرده باشم حالم بد میشه
پاسخ:
تو هنوز به کسی علاقه شدید پیدا نکردی.. از کجا میدونی باهاش ازدواج نخواهی کرد؟
ولی میدونی چیه.. همه عشق و علاقه ها هم تهش بعداز حدود 10 سال خیلی عادی میشن و دیگه اون اشتیاق اولیه وجود نداره.. من که هرچی دور و برم دیدم همینجوری بوده.. خب آدم میگه پس مورد 1 هم بعداز 10 سال با مورد 2 همچین فرق خاصی نخواهد داشت.. اصلا آدم میمونه چیکار کنه.. خلاصه بعداز فروکش اون شدت علاقه، باید چیزای دیگه ای برای وصل کردن اون دونفر وجود داشته باشه، اگه نباشه کلا ازهم میپاشه..
قیافشوووو :)) من کجا مشکوکم آخه :دی
پاسخ:
از یه سنی به بعد معیارها ثابت میمونن و تغییر نمیکنن.. بنظرم از سن 28 27سالگی به بعد تغییرات تو معیار خیلی جزئی خواهد بود..
ولی اینکه ازدواج غیرقابل پیش بینیه درسته.. هیچی معلوم نیس.. آدم به خودشم 100% مطمئن نیس، چه برسه به طرف مقابل
پاسخ:
خوبه که تواین سن همچین کنترلی میتونی روی احساساتت داشته باشی
ولی همون ازدواج که به نظرت بخش اعظمیش سازشه هم نیازمند یه فاکتور اولیه اس برای سازش.. علاقه.. اگه آدم کسیو زیاد دوس نداشته باشه قطعا سازشش هم کمتر خواهد بود.. من خودم کسیو دوس داشته باشم خیلی سازش میکنم، ولی اگه علاقم زیاد نباشه (نه که بدم بیاد، خوشم بیاد ولی نه خیلی زیاد) سازشم کمتره، یعنی خیلی کمتر از مواضع خودم کوتاه میام، میگم همینی که هست، میخوای بخواه، گذشت ام کمتر میشه.. بخاطرهمین میگم پیش نیاز اون سازش علاقس.. هرچی علاقه بیشتر سازش بیشتر.. ولی آره نباید به حد مخربی برسه
اون بیماری اینا هم که میگی دقیقا شامل چیزی میشه که گفتم.. وقتی علاقت شدید نباشه با جون و دل کنارش نمیمونی، اگه علاقه داشته باشی ولی کم (نه که صفر) بازم احتمالش هست به پاش بمونی ولی خب رسیدگی چندانی بهش نخواهی کرد، مثلا میذاریش یه گوشه اتاق فقط بهش غذا میدی و حوصله برا بقیه چیزاش نداری.. ولی اگه دوس داشتنت زیاد باشه علاوه بر اینکه بهش غذا میدی هر روز هم پیشش میشینی باهاش حرف میزنی محبت میکنی بهش.. اگه هم علاقه ای کلا نباشه که هیچی، ولش میکنی میری!
آره تحملِ آدمو یه جاهایی کم میکنه و یه جاهایی زیاد
حالا دیگه توام نمیخواد با دزد معتاد واسه من عروسی کنی :دی
هیچی این شکلکایی که درست میکنی ته حرفات باحالن.. مگه اونا قیافت نیستن؟
پاسخ:
آره جامعه و مردم هم کم دخیل نیستن تو زندگی و تصمیمات ادم.. راحتت نمیذارن خلاصه
پاسخ:
:))) خوشم میاد مقصدت رو هم با مقصد بعدی من یکی کردی.. قشنگ مشخصه آماده ای
من اول خدمات رو دریافت میکنم اگه رضایت داشتم بعد هزینه شو پرداخت میکنم :دی
پاسخ:
دقیقا.. من خودم یه دوستی دارم انقد خوب مشاوره میده انقد زوایای مختلف رو خوب میبینه و راهکارهای پخته ای ارائه میده بعد ولی تو رابطه خودش گند میزنه همش :))
البته بدم نیست، ادم از یه شخص سوم که دید بهتری از بیرون به قضیه داره بخواد کمکش کنه
ولی همینه که تا شخص خودش درگیر همچین چیزی نشه هیچ اطمینانی نیس که به حرفای خودش عمل کنه
صد درصد هرکدوم یه ایرادا و خوبیایی دارن وگرنه انتخاب انقد سخت نمیشد
پاسخ:
آره علاقه زیاد آدمو اذیت میکنه، من نگفتم اذیت نمیکنه.. همین که سازشت بیشتر میشه یعنی داری از خودت مایه میذاری .. ولی اگه بیخیال باشی و برات زیاد مهم نباشه که خب کمتر اذیت میشی.. من فقط گفتم هرکدوم این دو مورد یه چیزایی به آدم میدن و یه چیزایی رو از آدم میگیرن.. اینکه آدم انتخاب کنه کدوما براش اولویت بیشتری داره دیگه انتخاب شخصیش میشه
:))))))))) من خیلی چیزا دوس دارم
پاسخ:
هرچی ویژگی های شخصی که عاشقش میشیم با معیارهامون قبل از حضور اون، تشابه بیشتری داشته باشه بهتره..
مثلا یهویی عاشق یه دزد معتاد نشیم مثل آریانه :دی
پاسخ:
سلام
خیلی خوبه اگه آدم بتونه همین کارو کنه.. اگه واقعا قدرتشو داشته باشه عالی میشه.. کاش همه بتونن
پاسخ:
چرا همتون فکر میکنید من دوتا زیر سر دارم :)))) خب دارم میپرسم میخوام ببینم کار درست چیه
بزرگ کردن نقاط ضعف رو خیلی خوب گفتین.. دقیقا میگن بعداز ازدواج نقاط ضعف چندبرابر بزرگتر میشن
چینی نباشه؟ :))))))))))
دقیقا اونی که استقلال مالی داره ولی بازم دلش ازدواج میخواد خیلی انتخابش بهتر از اونیه که ازدواج رو فقط برای تامین شدن مالی میخواد
می ارزد می ارزد برادر :دی
اختیار دارید، ممنونیم که مارا از تجربیات خویش محروم نمیسازید
پاسخ:
"اگه تو موضع ضعف باشی تازه ممکنه تبدیل به نفرت هم بشه"
نکته ظریفی بود که کمتر به ذهن خطور میکنه
با اطمینان کامل مورد دوم، حتی اگه تو یه جزیره دور افتاده باشم و اونجا فقط یه پسر وجود داشته باشه و از قضا عاشقشم باشم اما مطیع بودن رو ازم بخواد بی برو برگشت واسم مرده، البته جدا از تصورش تو واقعیتم همین کار رو کردم با اینک مورد دومی نبودی که انتخابش کنم،رابطه ای که توش برابری و استقلال دو طرف وجود نداره مفتش گرونه به نظر من و اصلا تو کتم نمیره