ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

A Love Letter

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ب.ظ

دیروز روز عجیبی بود... تو تاریخ 2 july سال 2020... هزاران کیلومتر اون طرف تر...

یه فایل میخواست برام بفرسته و ازم یه کاری میخواست که انجام بدم.. اول پرسید و مطمئن شد که وقت دارم تا بهش نگاه بندازم.. گفت کاریه.. یکم پیش خودم غر غر کردم که ای بابا پنج شنبه.. ولی به روم نیاوردم و گفتم آره وقت دارم.. پی دی اف رو باز کردم و با تعجب اسمم رو بالاش دیدم.. هرچقد جلوتر میرفتم بیشتر سورپرایز میشدم... 8 صفحه بود..

برام یه نامه نوشته بود...!!! یه نامه خیلی Official..

اصلا انتظار همچین چیزی رو نداشتم.. در مورد همه چی نوشته بود.. اینکه اولین باره داره همچین نامه ای رو برای کسی مینویسه.. اینکه صبحا با خوشحالی از خواب بیدار میشه... اینکه شبا مثل قبلا که از استرس وفشار کار زیاد بیخواب میشده دیگه بیخوابی نداره... و جالبه همه اینهارو مدیون من بود.. اینکه اولین باره تو زندگیش بخاطر کسی دیگه خودش رو میتونه فراموش کنه.. اینکه من مثل یه فرشته ام که باعث شدم بهترین حس ها رو تو زندگیش تجربه کنه... اینکه شاید خیلی عجولانه بنظر بیاد گفتنش ولی من رو در آینده خودش میبینه.. هیچوقت فکرشو نمیکرده بتونه انقد emotional بشه و اینکه هنوز از من مطمئن نیست و نمیدونه جایگاهش تو قلب من چیه ولی میخواد برای همین یکبار حرف دلش رو بزنه تا بعدها پشیمون نباشه.. بعدم درمورد زندگیش بعداز کار در خارج و این چیزایی که میدونستم و اینها توضیح داده بود..  اینکه 4 تا گزینه هم حتی از احتمالات ارائه کرده بود تا بتونم بهتر تصمیم بگیرم، تا ثابت کنه حاضره هر خواسته ای داشته باشم برآورده کنه، هرجای این کره خاکی که من دوست داشته باشم برم... و در آخر عجیب تریناش یا نمیدونم باید بگم رمانتیک تریناش؟ اینکه دوست داشت یه روزی منو با لباس عروس جلوی خودش ببینه.. اینکه دوست داشت این نامه رو اگه روزی بتونه با من بچه ای داشته باشه بهش نشون بده...... ولی هیچ pressure ای نمیخواد به من وارد شه!!! هیچ جواب سریعی ازم نمیخواد، انتظار نداره سریع تصمیم بگیرم..

ولی من خیلی بهم pressure وارد شد!!!!! مغزم دیگه نمیتونست این حجم بالای اطلاعات ورودی رو هندل کنه... شوک بودم...خیلی شوک بودم.. هنوزم هستم...

تا چند ساعت هیچ عکس العملی نتونستم نشون بدم.. گفت میدونه این چیزا نیازمند برنامه ریزی یواش یواشه، و امیدواره که نتیجه داشته باشه، ولی هرنتیجه ای داشته باشه میپذیره، جوابم هرچی باشه بهش احترام میذاره و همین که باعث شدم همچین حس هایی رو تو زندگیش تجربه کنه ازم ممنون خواهد بود... گفت فقط خواسته بهم جدیت اش رو نشون بده اگه قرار باشه بینمون چیزی، ارتباطی، شروع بشه از همین اول جدیه...

فکر کردم.. فکر کردم.. فکر کردم.. سخته... خیلی سخته..... هنوزم جوابی ندادم.... و فکر نمیکنم حالا حالا ها بتونم جوابی داشته باشم....

 

۹۹/۰۴/۱۳ موافقین ۲ مخالفین ۰
شاداب :)