ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

1. جدیدن دارم دوتا کتاب میخونم.. یکی نبرد من هیتلر که توسط خودش نوشته شده که بنظرم بشدت جذابه.. همیشه نسبت به هیتلر کشش داشتم و دوس داشتم بدونم چی تو فکرش میگذشته.. یکی هم انسان خردمند حراری البته نسخه غیر فارسیشو.. 

خیلی به صورت زیرپوستی نقش خودشو داره پر رنگ میکنه ها زرنگ :)) یواش یواااش.. کسی هم شک نمیکنه.. نمیدونم چرا هرکی گیرم میاد همش تو کتاب و مطالعه ایناست :دی.. من الان مجبورم کتاب بخونم میفهمی؟ مجبور :دی یه ناظر بالا سرمه آمار تعداد صفحات رو میگیره :))))) اگه نخونم لو میرم بعداز یکی دوهفته :دی.. البته خودمم کم کم دارم علاقمند میشم به خوندن.. مثلا ماه پیش یه بیوگرافی از یه شخص خارجی خوندم خیلی جذاب بود، به زور خوندمش ولی وسطاش علاقمند شدم.. تازه وقتی فهمیدم نویسنده کتاب در آخر چقد سرنوشت بدی داشته کلی شکست عاطفی خوردم :دی فهمیدم خودکشی کرد تهش تو زندگی واقعی، تازه همسرشم که تو جوونی غرق شد فوت کرد.. اصن از اول تا آخر بدبختی کشید

 

2. اون روز صبح میخواستم برم سرکار، دوتا دختربچه واقعا، دیدم سر خیابون وایساده بودن.. تقریبا 16-17 سالشون بود.. هردوشون روسری نداشتن و موهاشون رنگ بود و یکیشون هم از این تیپای gothic زده بود و موهاشم بافته بود.. بعد یه حس بدی گرفتم چون احساس میکردم خیلی بی هدف وایسادن تو خیابون.. تیپشون به من ربطی نداره و تعجبم بخاطر تیپ و لباساشون نبود.. بیشتر به خاطراین بود تو اون ساعت صبح سر اون خیابون واسه چی وایساده بودن و هی ام این ور اون ور رو نگاه میکردن و میخندیدن تازه وقتی اسنپ من اومد یجوری نگاش کردن فک کنم میخواستن سوار شن :)))) میخواستم بگم برو عموجون ماشین منه :)).. آخه اون خیابونم اصلا تاکسی خور نیست، خیابون اصلی نبود که سرخیابون وایسی تاکسی بیاد.. امیدوارم واقعا منتظر اسنپی چیزی بوده باشن نه چیز دیگه ای، وگرنه خیلی ناراحت میشم.. امیدوارم چیزیشون نشه

 

۹۹/۰۵/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰
شاداب :)

نظرات  (۴)

مجبورم کتاب بخونم:-))))))))

باید این جمله رو با طلا نوشت:-))))

پاسخ:
والا بخدا! یه جوری آمار میگیره اصن، اگه بگم فلان جاشو نخوندم خیلی ضایعس :دی تابلو میشه هیچیشو نخوندم

لامصب کجا خونه گرفتی که همچین فنچایی تو خیابون داره؟

آخی

حیرون و سرگردون

مهربان نباشه اینا تنها و بی پناه بمونن

آیکن چطو به تو گیر ندادن

 

پاسخ:
جاهای خوب خوب :دی :))))) 
چه جور فنچایی؟؟ نه تاحالا اتفاقا ندیده بودم از اینا.. چون خونم نزدیک شرکته تقریبا .. این منطقه رو کامل و هر روز دیدم.. البته شایدم من زیادی سرم تو گوشیه :)))) شاید قبلا هم بوده من ندیدم
مهربان خونه اش خالی افتاده نمیده به این فنچای بی پناه.. اصن شاداب هیچی.. شاداب هیچی اصنننننن
نه باید بگی چطو به تو گی ندادن :)))))
چون کله ام همش تو گوشیه تو خیابون :))))) همشم سوار اسنپم.. از دور و برم خبر ندارم

شاداب از پس خودش برمیاد.مردی شده ماشالا :))

 

اما اون فنچای بیگناه ....

میگفتی این شماره ی مهربانه خیلی هم مهربانه تیپ گوتیک هم دوس داره

ما به همه میگیم شاداب بچه به زیریه . ماشین بهت میزنه کتلت میشی .یه ذره دور و برت رو نگاه کن حالا از اون فنچا هم میبینی دلت باز میشه.البته که من هدفم حفظ مسائل ایمنی بود 

پاسخ:
همینجوریه که هیشکی دلش واسه شاداب نمیسوزه .. همه فکر میکنن مردیه واسه خودش :)

:))))) چقد تو خوبی، اشک تو چشام حلقه زده
من چرا دلم باز شه :)).. پسرا دلشون باز میشه :دی

من که این روزا به قدری تنبل و بی حوصله شدم که اصلا نمیتونم سمت کتاب برم ولی با سریال دیدن دارم خودمو خفه میکنم

پاسخ:
منم خیلی بی حوصله ام.. تا همین چند وقت پیش منم خودمو خفه کرده بودم با سریال
ولی الان زور همراه با ملایمت بالا سرمه :))
من که دارم افسرده میشم الان بیشتر از 6 ماهه هیچ جا نرفتم بگردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">