کیتیِ بونمک :d
یه گربه داره.. خیلی با نمکه... به قول خودش بونمک :))
بعد چند هفته پیش به مدت ده روز رفت مسافرت جایی بعد گربه رو گذاشته بود پیش کسی.. بعد از ده روز که برگشت، یه ویدیو از گربه هه دیدم پریده رو لباساش رو مبل و همش داره صورتشو میماله به لباساش و با دستای کوچولوش لباسارو فشار میده... این حرکت بین بچه گربه ها مرسومه و حالتیه که وقتی بغل مامانشون هستن و شیر میخورن این کارو انجام میدن
باورت میشه گریه کردم؟؟ جیگرم کباب شد واسش... بنظرم یه ضربه روحی عمیق خورده اون ده روز.. انگار مامانشو از دست داده... هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی بتونم یه حیوون رو انقد دوس داشته باشم و همیشه برام عجیب بود بعضیا چطور انقد به حیوونشون وابستگی دارن.. ولی الان از راه دور با اینکه هیچوقت ندیدمش انقد مهرش به دلم نشسته
بعد جالبه قبلا همیشه دستشو گاز میگرفت و اونم عصبانی میشده... ولی این سری که ده روز ازش دور بود و برگشت دیگه اصلا گازش نمیگیره :((((( لابد نشسته به زبون پیشی ها باخودش حرف زده گفته شاید چون گازش میگرفتم ولم کرده رفته پس دیگه گازش نگیرم :(((
حیوون خونگی مسئولیتش خیلی زیاده، اصلا رو این حساب که حیوونه و نمیفهمه نباید رفتار کرد.. حیوونا خیلی هم خوب میفهمن... و واقعا مسئولیت داره نگهداری ازشون، فقط هم غذا و حموم و جای خواب و دستشویی نیست، بنظرم باید طرز رفتار با حیوون رو هم بلد بود..
حالا کی هزینه دوا درمون کنه ببرتش پیش روانشناس تا با این تراما کنار بیاد :دی
گربه؟...تو از گوش سگ و گربه بدت نمیومد؟:دی
وقتی هشت سالم بود میخواستم از ترس یدونه سگ پا کوتاه خودمو پرت کنم تو دریا،همراهش جیغ فراوان را نیز تصور کن!:-))))