ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

یکشنبه...

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۱۴ ب.ظ

نمازخواندن در دانشگاه را دوست ندارم... با شلوار و جوراب و کلا دردسر است... ولی درخوابگاه هرچقدر هم لباست نامناسب باشد سر و ته قضیه را با یک چادر گل گلی به هم می آوری... خوب است.

با اینکه دیشب ساعت 5 خوابیدم و صبح ساعت 7 بیدار شدم انتظار داشتم که برای ارائه ام تمرکزم را از دست بدهم... اما استاد راضی بود..

مثلا دانشجویی یک روز را سر کلاس های دانشگاهش حاضر نشود... هیچوقت غیبت نکرده باشد.... ولی صبح ببیند که نمیتواند برود ... پاهایش قدرت نداشته باشد... دلش بخواهد ساعتها روی تخت دراز بکشد و چشمانش را ببندد .. نه که خوابش بیاید نه.. اتفاقا صبح زودتر هم بیدار شده باشد اما نتواند برود... سرما هم نخورده باشد و مریض هم نباشد...


چرا هیچ استادی از دانشجو نمیپرسد که چرا جلسه قبل نبودی؟؟ ورای آن حس بازجویانه... با مهربانی بگوید همه چی خوب است؟؟ شب را خوب خوابیده بودی؟؟ دغدغه فکری نداری؟؟ مشکلات خانوادگی نداری؟؟ افسرده نیستی؟؟ غم و غصه نداری؟؟ اصلا بنشین بامن کمی درد و دل کن...

داشتم فکر میکردم که مثلا اگر روزی روزگاری در دانشگاه تدریس بکنم چقدر حالات روحی دانشجویانم برایم مهم خواهد بود؟؟ وقتی دارم درباره فلان موضوع افاضات می فرمایم و فکر میکنم چقدر من استاد خوبی هستم(!) اصلا میدانم در دل آن دانشجویی که ردیف اول نشسته چه میگذرد؟؟ چه دردهایی دارد که آنها را پشت چهره با اعتماد بنفس خود پنهان کرده که باید به تنهایی آنهارا برعهده بگیرد و شاید منتظر است تا من دستی به سویش دراز کنم... حتی اگر کار مهمی نتوانم انجام دهم... ولی سعی کنم تسکین باشم...

حتی اگر آن دانشجو نتواند درد دلش را به من بگوید...

ولی حداقل وقتی دارد از دانشگاه خارج میشود باخودش میگوید:

" برای کسی مهم هستم"



۹۵/۰۱/۳۱ موافقین ۳ مخالفین ۰
شاداب :)

نظرات  (۴)

نماز خوندن توی دانشگاه واقعا مکافاته! دختر و پسرم نداره! :)
پاسخ:
Hmmmm
۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۳۷ ماهی سیاه کوچولو
ایول چه مهربون و خوب
خوشم اومد
اینجور استادی رو تا حالا نه داشتم نه شنیدم که کسی داشته باشه
یه جور ایده آله بیشتر
البته من اگه استاد بشم که نه حضور غیاب میکنم نه درس میدم. میرم میگم خودتون بخونین به منم ربطی نداره .چه برسه به احوالپرسی :/
پاسخ:
ممنون
خواهر من دوره لیسانسش یه استاد داشتن همین شکلی بود.. هرکی هرمشکلی داشت میرفت به اون میگفت.. سنگ صبور دانشجوها بود کلا..
چه اشکال داره استاد بجز آموزش به دانشجو ها مسایل دیگه شونو هم حداقل بشنوه...
شما استاد نشین راحت ترین :/
چه عکس زیبایی:)
جمله خوبیه. واقعا همینطوره. 
پاسخ:
مرسی عزیزم

+ والا من ترجیح میدم کلا استاد حضور غیاب نکنه .

ولی اینکه از لحاظ شعور انسانی بالا باشه و بفهمه حرف دانشجو رو ، دغدغه شو ، نگرانی ها و کمبودهای مسیرشو به شدت استقبال میکنم . ترجیحا همینکه درک کنه - حتی هیچ اقدانی هم برای حل مشکلات نکنه- کافیه .

پاسخ:
دقیقا منم منظورم همون همدلی بود.. حتی اگر کار خاصی نتونه بکنه...
همین هم باعث دلگرمی میشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">