ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

جدیدا اصلا حرفم نمیاد

1.

آهان عه رفتم یه شرکت دیگه مصاحبه :)) یه شرکت نفتی بزرگ.. درواقع تصمیم نداشتم استعفا بدم از اینجا، ولی خیلی impulsive عمل کردم تواین قضیه.. بذار تعریف کنم.. ایرانی عقده ای خیلی وقته کاری باهام نداره و یجورایی باهام دوست شده، دوستی الکی از اینا که میخندن ولی تو دل میخوان سر به تنت نباشه :)) و منم کاریش ندارم جهنم.. تا اینکه اون روز اومد گفت این ماه کسر کار داری!!!!! گفتم من کسرکار ندارم و خلاصه از اون اصرار از من انکار.. و گفتم پس لطفا بشینید حساب کنید دقیقا ببینیم من کجا کسر کار دارم.. تازه حتی من نیم ساعت هم اضافه کار داشتم جالبش این بود .. دیگه دید داره چرت و پرت میگه و حرفش رو هیچ حسابی نیست زد به مسخره بازی و پیچوند و دیگه بحثو ادامه نداد!! حالا هیچ غلطی که نمیتونه بکنه ولی خیلی حرصم گرفت از دستش درحالیکه میبینم خودش شرکت رو کرده هتل شخصیش هروقت بخواد میاد و میره بدون مرخصی پولشم تمام کمال میگیره.. یا حسابدار دزد که خیلی وقتا زود میره ولی کاریش نداره.. خلاصه دیگه رفتم تو قیافه براش.. دو روز محل سگگگگ ندادم بهش تا اینکه خودش اومد موس موس باز و به زور سرشوخی باز کردن و اینا!!! ای باباااا 

حالا همون روز از بس اعصابم بهم ریخت همون لحظه رزومه فرستادم شرکت دیگه.. فرداش بهم زنگ زدن گفتن بیا مصاحبه!! رفتم و خیلی راستش از شرکتش خوشم اومد بسیار بزرگ و درست حسابی و از خود کار هم خیلی خوشم اومد و بنظرم خیلی جای پیشرفت داشت و حقوقش هم از شرکت فعلیم بالاتر بود.. تنها ایرادش این بود که سمت شمال شرق بود و من محل کار فعلیم دقیقا نقطه برعکس اونجاست.. و خب تازه هم خونه عوض کردم به هیچ وجه نمیتونم برم شمال شرق خونه بگیرم در حال حاضر.. اون روز بعداز مصاحبه یک ساعت و نیم تو راه بودم تا رسیدم خونه و چقد ترافیک بود و سررررردرد گرفتم و یکساعتشو که کامل تو تونل بودیم و تونل هم که انقد هوا بده سردرد و حالت تهوع و همه چی میگیری حتی درحالیکه شیشه ها بالاست.. خلاصه این مشکلش یکم منو دلسرد کرد.. از طرفی خب واقعا هم نمیخواستم از شرکت برم فقط هیجانی تصمیم گرفته بودم.. چون شرکت خودمون هم بد نیست، راحته سختگیری توش نیست باهات همه جوره راه میان و آشنایم دیگه و حق آب و گل دارم اینجا.. ولی خب یه حقوق خیلی بالا به شرکت جدید گفتم، گفتم اگه قبول کردن که هیچی نکردن هم مهم نیست.. مدیره مشخص بود از من خوشش اومده و مصاحبم از ساعت 3ونیم تا 5 طول کشید و ازم خواست یه چیزی هم براش آماده کنم بفرستم و منم همون شب براش فرستادم انقد خوشش اومد گفت عالی بود و حتی من ذهنم به چیزایی که فرستادی نرسیده بود و از این حرفا..

حالا دیگه گفتم یه اشاره ای به مدیرعامل خارجی بکنم و بگم من دارم میرم بای بای :)) حتی اگه نرم چون تصمیم قطعی نگرفتم ولی بگم که در جریان باشه.. حالا مدیرعامل از این ور گفت نه نمیذارم بری!!!!!!!! گفتم ببین جات خالی من حتی مصاحبه هم رفتم جای دیگه واقعا تصمیمم جدیه :))) .. گفت نه نمیشه!!!

خلاصه با یکسری وعده وعید گولم زده فعلا

 

2.

پنج شنبه رفتم موهامو لایت کردم وای خیلی خوب شد.. ولی چقددددد متنفر شدم از این سالن... ببین خیلی معروفه و یکی از بهترین سالنهای تهرانه.. یه بازیگر هم اومد اونجا همه رفتن باهاش عکس گرفتن حالا من اصلا نمیدونستم کیه :)))))) محل ندادم من که والا... بعد اینجارو من پیج اینستاگرامشون هم فالو میکردم واقعا باورم شده بود که به قیمت پول حاضر به هرکاری نیستن و خیلی رضایت مشتری مهم تره.. خلاصه فقط واسه موهام رفتم ولی گولم زد که ابروهم انجام بدم، از اون مدلا که خیلی طبیعی ابرو رو پرتر میکنن منم گفتم باشه نمیدونم چرا!!!!! من ابروهام نازک و باریکه تقریبا.. بعد به دختره گفتم توروخدا غیرطبیعی درست نکنی ها، با تاکید فراوان گفتم من ابروی پهن موکتی دوس ندارم :))))) تاکید کردم دخترونهههههههههه باشه پهن نباشه، کادری نباشه، پررنگ نباشه.. دقیقا هم پهن کرد هم کادری هم پررنگ :((((( خلاصه دو روزه دارم گریه میکنم.. همونجا به یارو صاحب سالن هم گفتم راضی نیستم گفت نگران نباش سه چهار روز دیگه بهتر میشه هم نازکتر میشه هم کمرنگ تر!! حالا منتظرم اگه این هفته بهتر نشه برم سالنشون داد بیداد راه بندازم :(((( درکل ولی اگه بعداز یک ماه نرم ترمیم پاک میشه خودش و جاش هم نمیمونه چون تتو ابرو که نیست..

حالا این وسط اکستنشن مژه هم انجام دادم نمیدونم چرا!!!!! حالا من خودم مژه دارم یه متر!!! نمیدونم واقعا چرا خواستم امتحان کنم...حالا اون زیاد غیرطبیعی درنیاورد به حرفم گوش کرد ولی خب چشام شده کاسه خون دو روزه خوب هم نمیشه..قرمز قرمز...

ینی تو عمرم اینجوری به غلط کردن نیفتاده بودم :((((( .. به خدا هیچوقت تا این اندازه عاشق قیافه طبیعی خودم نبودم :(( انقد دلم برا قیافم تنگ شده :((( نمیدونم ملت چطور خوششون میاد.. الان شدم یک عدد داف ایرانی تیپیکال :((((( از همون دافا که اصلا از قیافه هاشون خوشم نمیاد..

اصلا قشنگ نیست اصلا... من صورت طبیعی خودمو میخوام :((( حالا مژه که دو سه هفته دیگه میریزه تموم میشه خوب میشه ولی خب ابرو یکم بیشتر طول میکشه... فکر کن چندین میلیون هزینه کردم که آخرشم از خودم بدم بیاد :(( چند روزه اصلا دوس ندارم برم جلو آینه.. نمیدونم فردا چطور برم شرکت.. میخوام هدبند بزنم :))))))))))))) دلم برا ابروهای نازک خودم تنگ شده :(((( این قیافه غیرطبیعی لذت موهای لایت خوشگلمو هم ازم گرفت :((((( واقعا نمیدونم چطور بعضیا میرن پروتز باسن و سینه و لیپوماتیک و این جراحی های سنگین رو انجام میدن!! من دوتا کار انجام دادم که اونم تا یه ماه دیگه ازبین میرن باز انقد گریه کردم و پشیمون شدم.. اون آدما چطور میتونن برن زیر تیغ همچون جراحی های سنگینی! واقعا برای انجامشون باید انگیزه ت به شدت بالا باشه وگرنه بعدش واقعا حالت بد میشه

 

ببین الان قیافه جدید من شاید بنظر خیلی ها عالی باشه حتی، ولی میخوام بگم واقعا غیرطبیعیه ولی ایرانیا از بس از این قیافه ها دیدن فکر میکنن قشنگه! و من چون اولین بار بود رو صورت شخص خودم پیاده شد این اعمال، فهمیدم چقد غیرطبیعیه!

ولی دوتا چیز بهم ثابت شد اینارو از من نصیحت بشنوید: 1. قیافه طبیعی خیلی خوبههههه :((((((( هیچ چیزی بیش از حد بهش بپردازی قشنگ نمیشه، چه عمل جراحی زیبایی، چه آرایش، هرچی.. همه چی باید یه حدی رو توش نگه داشت.. پولم حروم شد ولی خب تجربه بدی نبود فهمیدم چقد صورت خودمو بیشتر دوس دارم و تا آخر عمر سراغ این کارا نمیرم 2. تبلیغات واقعا جادوی عجیبیه، همه چی تو فضای مجازی ده برابر قشنگه.. من دیگه این بار بهترین و گرونترین سالن رفتم و برام درس عبرت شد دیگه گول نخورم.. واقعا فرق فاحشی بین جایی که زیاد گرون نیست با یه جایی که خیلی گرونه نیست.. واقعا نیست.. ازمن میشنوی نیست.. البته نمیگم بری جای درب داغون موهاتو عین سیم ظرفشویی خراب کنه، ولی میگم اطلاعات کسب کن که درحد معمول خوب باشه کافیه، گول نخور.. همین.. 

 

پ.ن 1: انقد حرف داشتم خودم نمیدونستم؟ :|

پ.ن 2: ایونت اپل رو دیدی یانه؟ :دی

 

 

بعدا نوشت: 

امروز بخاطر اینکه خیلی خوشگل شده بودم ازم ناهار گرفتن :||||||||| راستی ابروم یکم بهتر شده، ولی خودمم یکم کانسیلر زدم دور برشو که یکم از پهن بودن دربیاد.. دیگه به هدبند نیازی نشد خداروشکر :))) چشامم قرمزیش رفت.. درکل کسی تو شرکت بجز موهام متوجه چیز دیگه ای نشد خداروشکر

شاداب :)
۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸ نظر

یک عدد سوال دارم، آیا بازیگری بهتر از مثیو مک کانه هی (Matthew McConaughey) هم هست یا نه؟ چقد این بشر خوبه.. دارم فعلا فصل اول  true detective میبینم، واینکه خیلی دیالوگاشو دوس دارم

 

You look in their eyes, even in a picture

?Doesn't matter, if they're dead or alive, You can still read them, and you know what you see

They welcomed it, mmmm, not at first, but right there, in the last instant, it's an unmistakable relief, see, cause they were afraid

and now they saw, for the very first time, how easy it was to just let go

and they saw-- In that last nanosecond

 

they saw what they were 

 

that you, yourself, this whole big drama, it was never anything but a jerry-rig of presumption and dumb will and you could just let go. Finally now that you didn't have to hold on so tight
 

 

to realize that all your life-- you know, all your love, all your hate, all your memory, all your pain-- it was all the same thing

 

....It was all the same dream, a dream that you had inside a locked room, a dream about being a person

 

 

+بعدا نوشت:

واقعا فازشونو نمیفهمم، فصل اول شاهکار تموم شد، شاهکار.. بعد فصل دوم خبری از بازیگرای فصل اول نیست و کلا داستان عوض شده .. خیلی تو ذوقم خورد.. حتی رنکشو نگاه کردم فصل دوم زیر 8 شده.. درحالیکه فصل اول تمام قسمت ها بالای 9ونیم بود.. اه حالم گرفته شد.. دیگه ادامه نمیدم.. اصن عشق جان مثیو توش نیست دیگه انگیزه ای برا ادامه ندارم :دی همینجا پرونده شو میبندم.. تمام.

 

شاداب :)
۱۰ مهر ۹۹ ، ۱۸:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر