ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

رفته بود بیرون برا ولنتاین میخواست یه کفش هفتصد دلاری برند Salvatore Ferragamo برام بخره، و بهم هم نگه! ولی فقط خدااااااا دوسم داشت قبل از خرید فرستاد عکس کفشه رو :)))))

چشمت روز بد نبینه :)))))))  نمیگم زشت بود ولی اصلا تو استایل من نیست اون مدل کفشا...  بعد انقدم غیراصلش همه جا زیاده،  حالا میخریدم دوستان میومدن میگفتن: هم خوابگاهیم تو صف گرفتن شام خوابگاه این کفشارو میپوشید :دی

البته خب مهم نیس این...  میگفت خیلی کفشاش راحته میخواستم برات بخرم...  حالا راحتی به کنار،  اخه من استایلم اونجوری نیست.. خوب شد نذاشتم بخره وگرنه آتیش میگرفتم 700 دلار اونارو بپوشم :))) بدون کادو موندن رو فدای ولخرجی که تهش هم دوسش ندارم کردم...  اخه من چقد فداکاری :دی

و اینکه من چرا اینطوریم...  کادو خریدن برای کسایی مثل من که موقع خرید انقد میچرخن تا بالاخره از چیزی خوششون بیاد سخته، و کم پیش میاد از اون کادو خوشمون بیاد... 

من عین ریچل تو فرندز ام :))))))  هر کادویی بهش میدادن فرداش میبرد عوضش میکرد :)) فقط یه بار یه کادو گرفت خیلی دوس داشت،  چندماه قبل تولدش به روز با راس داشتن تو خیابون میگشتن،  ریچل پشت ویترین یه مغازه یه چیزی میبینه خیلی خوشش میاد بعد راس بعدا یواشکی برا تولدش میخرتش... و ریچل کلی خوشحال میشه...  هم اون چیزی بوده که دوس داشته هم اینکه راس بهش پولشو نداده بگه خودت برو بخر،  بلکه سورپرایزش کرده...

واسه ما ریچل ها اینجوری کادو میخرن... 

خلاصه من که ولنتاین امسال هم چیزی گیرم نیومد (گریه کردن و همزمان خندیدن و چشم هارا با دست پوشاندن)...  شما مثل من نباشید،  وگرنه همون کفشای صف غذای خوابگاهی هم گیرتون نمیاد :)) 

 

شاداب :)
۲۸ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

اون روز بیرون بودم دوتا پسر اومدن سلام علیک کردن، اولش میخواستم بگم برید گم شید مزاحم نشید :)))))) ولی بعد فهمیدم چطو به من گی ندادن :)))))

پسره اومد گفت که تو اینستاگرام پیج دارن و استایل و قیافه من خیلی کیوت و خوشگله و به درد کلیپ ساختن میخوره و گفت دنبال دختری مثل من میگردن، ازم خواست باهاشون همکاری کنم.. بعد نشست دوساعت افراد معروف توی اینستاگرام رو مثال زد و از درآمد همشونم خبر داشت، پیج خودش 18 هزار فالوئر داشت، میگفت منم برم باهاش همکاری کنم فالوئرها زیادتر بشن پول دربیاریم.. بعد کلی هم سعی میکرد مودب باشه و میگفت یکسری محدودیت ها هم هست مثلا تماس فیزیکی ممنوعه تو کلیپ، روسری حتما باید داشته باشی، و اینکه یه گروه بودن که میگفت کسی دنبال دوست شدن با اون یکی نیست و همه به فکر کار هستیم.. خلاصه خیلی پرفشنال بودن :))))) پیجشونو همونجا باز کردم دیدم... فکر کن شاداب تو اینستا از این کلیپا بازی کنه :)))))))))))))))))))))))

گفتم من راستش دوس دارم زندگیم پرایوت باشه و علاقه ای به معروف شدن ندارم.. میگفت نه خب میتونی درکنارش یه پیچ پرایوت شخصی هم داشته باشی (آیکن با دست زدن بر روی پیشانی) میگفتم نه خب کلا علاقه ای ندارم تو فضای مجازی دیده بشم... باز حرفشو تکرار کرد... کلا نمیفهمید :))))

ازم خواست فکرامو بکنم... با اصرار میگفت شمارتو بده.. گفتم اگه نظرم عوض شد خودم به پیجتون دایرکت میدم.. گفت پس شماره شو حداقل بگیرم ازش.. گفتم باشه.. بعد وقتی داشتم شماره شو میگرفتم میگفت حالا یه زنگ هم بزنم شماره منم براش بیفته.. گفتم نمیخوام :| گفت آخه ممکنه شما زنگ نزنید، گفتم خب اون وقت معنیش اینه که نظرم عوض نشده دیگه :))))) 

شمارشو سیو هم نکردم :)))) همون رو گوشیم زدم بعدم ازش خارج شدم :)))

خلاصه اگه فردا پس فردا منو تو اینستاگرام درحال بازی در کلیپ های سخیف دیدید تعجب نکنید :))))

 

شاداب :)
۲۴ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر

اول:

از وقتی کرونا شروع شد دیگه مجبور شد خودش براخودش غذا بپزه، کسی که 30 سال دست به سیاه سفید نزده بوده :))) ولی تو چندماه انواع اقسام غذاهارو یاد گرفت، بعد من بعداز اینهمه سال خوابگاهی و مجردی زندگی کردن هنوز چهارتا غذای تکراری بلدم :))) ولی دستپختم خوبه اینو بگم :دی

بعد میگه : کرونا باعث شد بفهمم غذا درست کردن و خونه تمیز کردن (تازه اکثر مواقع به یه نفر میگه بیاد براش تمیز مرتب کنه خونه رو) چقد وقت گیر و سخته و حوصله میخواد، فکر نمیکردم انقد کارای خونه سخت باشه بخاطرهمین بعدا برات آشپز و خدمتکار میگیرم

آخ جوووووووووووووون :)))))))))))))) آقااااااااااا بخاطرهمین یه دلیل هم که شده من باهاش علوسی میکنم :)))))))))))))))))))

 

 

دوم:

میگه اون غذا معروفه چی بود؟

میگم قورمه سبزی :)) میگم من فقط قورمه سبزی مامانمو دوس دارم،  هیچوقت قورمه سبزی رستورانی دوس نداشتم

میگه وقتی اومدم خونتون میخوام دستور پختش رو از مامانت یاد بگیرم تا بعدا بتونم برات درست کنم :))) 

شاداب :)
۱۷ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

کسی که ده سال سیگار میکشیده الان میخواد ترک کنه... بخاطر خودش، بخاطر من...

بدون اینکه من ازش بخوام... فقط چون میدونه من از سیگار بدم میاد و بوش حالمو بد میکنه...

 

شاداب :)
۱۰ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۴۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

11 دی 99

باباییم حالش خوب نبود هفته پیش.. روزام جهنم شده بود.. اولین بار بود میدیدم حال بابام خوب نیست.. چند روز همش کارم فقط گریه بود و بغض بدی تو گلوم بود.. حتی نمیتونستم به خونه زنگ بزنم میترسیدم یهو پشت تلفن یا تو ویدیو کال بغضم بترکه هق هق بزنم زیر گریه.. دیگه همش پیام میدادم فقط!!! خلاصه اگه یه روزی بچه هاتون تواینجور مواقع (دور از جون همه) زنگ نزدن و فقط با پیام پیگیر بودن رو حساب بیشعوریشون نذارید, احتمال بدید میترسن جلوتون گریه کنن

الان که دارم اینو مینویسم هم چشام اشکی شده...

دیگه مامانم جمعه ساعتای 12 ظهر باهام ویدیو کال کرد نمیشد جواب ندم، شب قبلش تا 4 صبح گریه کرده بودم.. صبحم زود از خواب پریدم.. چشام هنوز پف داشت.. وقتی با بابام حرف میزدم به زور جلو خودمو گرفته بودم.. بعد بابام گفت دخترم دیر پاشدی از خواب امروز؟ چشات پف داره :((((((... الکی گفتم آره امروز خیلی خوابیدم.. نمیدونم متوجه شد یانه

 

امروز:

حال باباییم خیلی بهتره :)

 

شاداب :)
۱۰ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰