ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

Emotional geography

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۱۰ ب.ظ

دلم برای اون روزا تنگ شده...

روزهایی که با زر از پارک وی تا تجریش رو پیاده میرفتیم و میرفتیم و حرف میزدیم و حرف میزدیم گاهی هم حتی حرف نمیزدیم و حرف نمیزدیم و حرف نمیزدیم و سکوتمون هم برای همدیگه لذتبخش بود... و من چقدر عاشق اون قسمت از ولیعصرم... حتی خیلی قبل تر از اینکه با چراغای رنگی توشب خوشگل ترش بکنن من بازم عاشقش بودم....

و وقتی دوس داشتنت هم بیشتر میشه که بدونی یکی دیگه هم یه روزی همونجایی بوده که تو بودی...

روزای آفتابی ... روزای بارونی.. زمستون... حتی تابستون که گرمارو دوس ندارم... حتی وقتایی که ترافیکش سنگینه البته درحالت کلی همیشه اونجا ترافیکه ولی حتی اون روزی که داشتم از آموزشگاه سُها برمیگشتم و با اینکه کلاس زودتر تعطیل شد چون تیم ملی رفته بود جام جهانی و تو اون روزایی بودیم که رئیس جمهور جدید هم انتخاب شده بود و مردم کلا دنبال بهونه بودن تا بریزن تو خیابونا هم حتی عصبانی نشدم که چرا هیچ تاکسی نمیتونه منو به خوابگاه برسونه و درحالت کلی تر تو اون روز اصلا هیچ آژانسی تاکسی نداشت!!! و مجبور شدم از میدون قدس تا پمپ بنزین ولنجک رو تنهایی و پیاده از وسط خیابون(!) بین ماشینایی که کیپ تا کیپ پارک شده بودن و صاحبانشون پیاده شده بودن و داشتن میرقصیدن وسط خیابون و آدمایی که کلا دنبال فرصت بودن تا دوست پیدا کنن (!) و کاری نداشتن که تو چرا وسط اون معرکه هستی! برم و بتونم از اونجا به بعد رو تاکسی بگیرم!!...

اون ولیعصر هرجوری که باشه هیچوقت منو عصبانی نمیکنه...

ولی آز همچین روحیه ای نداره... فقط دوس داره تو ماشین باشه نهایتش پیاده بشیم چیزی بخوریم... من دوس دارم هرچیزی که حس خوبی بهم میده رو انجام میدم... ولی حیف که آدم وقتی سنش بیشتر میشه انگار جامعه ما دیگه ازش انتظار یه چیزایی رو نداره... باید لیدی وار رفتار کنی و مثلا برند لباست به پیاده روی نمیخوره :|

من و زر خیلی اشتراکات باهم داشتیم... از فیلمایی که دوس داشتیم ، از جاهایی که دوس داشتیم، از آهنگایی که دوس داشتیم، از کارایی که دوس داشتیم بکنیم، از اینکه خاله زنکی برامون جذاب نبود، از اینکه دنبال خیلی کارا نبودیم و و و... میتونستیم حال همو خوب کنیم... حرف همو میفهمیدیم...

و چقدر جای زر تو این روزای غمگین خالیه ....





این آهنگو دوس دارم....

http://s6.picofile.com/d/8f89e79b-fcc8-4f9b-976b-077d98a1e3fa/Seconda_Navigazione_Roberto_Cacciapaglia.mp3



۹۵/۰۲/۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
شاداب :)

نظرات  (۱)

che hesSe khubi dasht in Posto che talkh shod akharesh .....
پاسخ:
من برخلاف ظاهرم خیلی آدم خاطره بازی ام ... نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">