ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

خودم پیدات کردم...

پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ب.ظ

یادم نره شنبه باید برم بیمارستان... همین الان یه دونه برچسب بزنم بالای تختم...

خوب زدم!

یه دختر تو آشپزخونه دیدم گفتم wow چه موهای خوشگلی، چه بلاندی دست و پا بلوری :))... صورتشو این وری کرد دیدم زال بود!!!!... و موهاشو رنگ کرده بود تا یکم از سفیدیش کم شه... اگه زال بودن عوارض نداشت، دوس داشتم زال میبودم :))... همه دوستام معتقدن رنگ پوست من سفیده (حالا صورتم کمتر)، اما بنظر خودم که نه!!، کافی نیست باید زال میبودم :))

نه به قبلا که واسه عروسی خواهرم سولاریوم رفتم نه به الان که به زال بودن هم رضایت نمیدم :دی


بنظرم همه آدما باید مثل بابام باشن... خودمم باید مثل بابام باشم... هیچی اعصابمو خورد نکنه... بدی بقیه رو یادم بره تا خودم راحت باشم... به همه خوبی بکنم حتی به اوناییکه باهام بد بودن.. بعضی وقتا میگم یه آدم مگه چقد میتونه با آرامش باشه؟ چقد میتونه باگذشت باشه؟ چقد میتونه بزرگوار باشه؟؟ تواین بیست و چندی سال از عمرم هنوز یکبارهم عصبانیت بابارو ندیدم... بعضی وقتا فک میکنم بابام مال این کره نیست... از جای دیگه اومده!

دلیل علاقه ام به آدمای آروم همینه...

بابام یه الگوئه... یه جاهایی مامان راه انداخته بابارو... مامان بابارو کامل کرد... بابا عوض نشد، هیشکی عوض نمیشه، اگه تغییری هم باشه خیلی خفیفه، اما مامان خیلی وقتا لازم بوده...

درسته تو این دوره زمونه خوبیِ امثال پدرم دیگه فایده نداره... همه چی بد شده.. اما تو خوب باش.. هرکی که کشفت کرد و قدر تورو رو دونست پس خوش به حالش، و هرکسی هم که باهات بد کرد، بد به حالش... درنهایت کی ضرر میکنه؟؟؟ هرچی هم که بشه، من میگم بابای من پیروز میدون هست...

از ته قلبم به این حرفم ایمان دارم...


+ تو مثل یه جواهر تو اعماق یه اقیانوس تاریک بودی که نمیدیدنت ، خودم پیدات کردم... مال خودمی...


۹۵/۰۶/۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰
شاداب :)

نظرات  (۳)

۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۳ هولدن کالفیلد
قشنگ وقتی با اون قیافه لاکچری طورت!!! فرضت میکنم که خر خون و در راه امریکا و اینا هم هستی کاملا درک میکنم چقدر لج درآری :))
پاسخ:
:))))))))))))))))))

در راه امریکا :)) ای خدا :)))
حالا چرا لج درآر؟؟ :)))) .. من به این مظلومی لج کیو درآوردم :D :D :D
۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۲ هولدن کالفیلد
نگاهت به بچه های خوابگاه و این "من اینجوریم اونجوریم" گفتنات قشنگ خودش گویای ماجراست :دی
الان خدایی نکرده زیر سوال نمیبرمت ها، صرفاً میگم اینجوری لج درآری، از اینا که همه بدت رو میگن و همه میگن افاده ای هستی و خودت رو میگیری و اینا :|
و البته یه جاهاییش رو حق هم دارن :))
و باز البته اینا که من گفتم قضاوت نبودها :دی فرضیاتم بود، ممکنه همه اش چرند باشه :دی
پاسخ:
آره البته گاهی ام ناخواسته است... یعنی واقعا فکرمیکنم دارم عادی برخورد میکنمااا اما طرف تو دلش فکرمیکنه مغرورم... حتی دوستای صمیمیم هم در برخوردای اول همین رو تو دلشون گفتن... اما الان منو بهترین دوستشون میدونن..
یشتر بخاطر اینه که هرکسی رو تو حریمم راه ندم.. اما کافیه که اون شخص بتونه به دلم راه پیدا کنه اون وقت دیگه خیلی متفاوت باهاش رفتار میکنم و واقعا خوشااا بحالشون :)))
حالا نه که باهمه همینجوری باشم تو برخورد اول ها ... 2حالت داره: یا عمدن با کسی با غرور رفتار میکنم (که بخاطر حسم نسبت به اون شخصه) یا اینکه بنظرخودم دارم صمیمی برخورد میکنم اما ناخواسته اینجوری ممکنه بنظر بیام(که در برخوردای بعدی ثابت میشه که قصدم صمیمیت هس یانه)
یکیش ارادیه و یکیش غیرارادی... که انگار هر دوش تفاوتی باهم ندارن :)) اما خودم حس میکنم تفاوت دارن :)))
۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۴۲ گمـــــــشده :)
مگه زال بودن چه عوارضی داره؟
+خدا پدرتو حفظ کنه. خیلی خوبه که این طور مونده. منم ارومم. دز خیلی خفیف خفیف پدرت ولی خیلی وقتا کم میارم.
:(
آروم بودن و خوبی کردن و در قبالش بدی دیدن یا اصلا چیزی ندیدن برای بعضی ها یه ویژگی اکتسابی مثل من. که از پدرم گرفتم ولی اون قسمت بی اعتنایی بقیه جنبه زیادی می خواد. من ندارم
پاسخ:
مهم ترینش مشکل بینایی هست... اکثرا دیدشون مشکل داره و کم بینا میشن یا حتی ممکنه نابینا بشن ... و خیلی هم چشماشون به نور حساسه... پوستشونم سریع آفتاب سوخته میشه...

ممنون خدا پدر شمارو هم حفظ کنه..
منم تقریبا آروم محسوب میشم اما حاضرم نیستم به کسی که بده، خوبی بکنم مگراینکه اشتباهی شناخته باشمش ... هنوز به اون درجه از مناعت طبع نرسیدم میخوام رو خودم کار کنم... دوس دارم بهش برسم
آره واقعا ظرفیت روحی بالایی میطلبه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">