ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

نه ترست برام با ارزشه نه علاقت

چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۳۰ ب.ظ

آقا من نخوام با تو بگو بخند کنم کیو باید ببینم؟

حسابدارو میگم.. الان میگین هدفش یادگیری سازش با افراد مختلفه و لزوما از تو خوشش نمیاد و فلان... خب به جهنم :دی.. نه که من خیلی ازش خوشم میاد.. صد درصد ازمن خوشش نمیاد.. مهم اینه انقد به دردش میخورم که حاضره با وجود تنفرش بازم بیاد موس موس :دی.. ولی دلیل این آدم حتی یادگیری سازش هم نیست.. دلیلش ترسه فقط.. ترسی که ازمن داره چون میدونه رئیسم به حرف من خیلی گوش میکنه و من روش تاثیر میذارم.. درحالیکه برعکس این قضیه من هیچ نیازی به اون ندارم و صد سال هم باهاش حرف نزنم اصلا برام مهم نیست.. درنتیجه همین که نیازمند منه کافیه.. که البته هیچ علاقه ای ندارم چه از سر ترس چه علاقه بخواد بامن بگو بخند کنه.. باورکن کلا حرف نزنه راحت ترم.. من هی محلش نمیدم اون هی میاد سر بحث باز میکنه بامن.. خیلی خیلی بی حوصله جوابشو میدم.. درحدی که مصر تر میشه باهام بیشتر بگو بخند کنه..

من حدود یکسالی میشه که از طرف مدیرعامل خارجی به عنوان کسی که حق امضاء اونو داره انتخاب شدم.. ینی فک کن بجز من دوتا مدیر ایرانی دیگه هم هستن (اون مدیر ایرانی و اون ایرانی عقده ای) بعد مدیرعامل منو به عنوان فرد معتمد به عنوان نمایندش انتخاب کرده.. تحقیر بیشتر از این؟ ینی مفت خور تر از این دو نفر ندیدم من تا حالا.. قبلا وقتایی که مدیرعامل ایران نبود من به جاش امضاء هارو میزدم.. و الانم که شیش ماهه مدیرعامل نتونسته بیاد ایران بخاطر کرونا و پرواز نیست، شیش ماهه من دارم حقوق این بی مصرفارو امضا میکنم، هزینه گمرک رو تایید میکنم، نامه هارو امضا میزنم، هزینه های سایت پروژه و نگهبان ها و اجاره خونه ها و تنخواه و هزینه های وکیل ها و غیره رو... باید دست و پامو ماچ کنن بعد تازه پررو هم هستن..

دیروز حسابدار برگه نصف نیمه خالی آورده میگه امضا کن، تو دلم گفتم بیا برو بابا... گفتم برو اینو کامل کن بعد بیار من اینجوری تایید نمیکنم.. بعد اونم حالت مظلوم گرفته بود به خودش میگفت خب با مدیرعامل چک کن، من دروغ نمیگم این واسه فلان هزینه اس.. گفتم اینا به من ربطی نداره، کامل کن بیار.. انتظار داشت 10 تا امضارو همینجوری رو هوا بزنم.. آخرسر انقد پرروییش عصبانیم کرده بود که اصن تحمل نداشتم قیافشو نگا کنم، بعد دوباره موقعی که داشت میرفت من نگاش نکردم اون صدام زد، برگشتم نگاش کردم، گفت خدافظ شاداب! (آیکن خیره به سقف)

اون اوایل که اومده بودم شرکت خیلی naive بودم و اصلا نمیدونستم نباید رو بدم به اینجور آدما.. واسه همینم قبلا خیلی پررو بود.. مثلا اگه همچین چیزی دوسال پیش اتفاق میفتاد میومد با صدای بلند و عصبانی و حالت دستوری میگفت امضا کن، انگار مثلا رئیس من باشه.. ولی الان من خودم یه گرگی شدم که دیگه هرکی بخواد حرف بیخود بزنه حسابشو میرسم :))) اون صاف و ساده بودن جواب نداد، ولی دارم میبینم این مدل خیلی جواب میده.. و راضی ام .. کل حق و حقوقم رو مطالبه کردم.. هیشکی دیگه جرئت نمیکنه توقع بیجا ازم داشته باشه، ولی همچنان بعضی پررویی ها مثل مورد دیروز ادامه داره..

۹۹/۰۳/۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۰
شاداب :)

نظرات  (۸)

من دو جا کار کردم به خاطر ساده بودنم و اعتماد بیجام به آدمایی که نمیشناسم اصلا حقوقمو ندادن تازه پررو هم بودن از اون به بعد تصمیم گرفتم همه آدما رو کفتار و حق خور تصور کنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه.

پاسخ:
چه بد که حقوقتو ندادن :(
کاش میشد یه درس درست حسابی بهشون داد

تحلیل های مختلفی وجود داره

مثلا

یه ضرب المثلی(گمونم انگلیسی) هست میگه دوستات رو نزدیکت نگه دار دشمنات رو نزدیکتر

بعضی ادما خطرناکن

در عینی که باید هواشونو داشته باشی زیرابتو نزنن باید ازت حساب ببرن و بهت احترام بزارن . ایجاد تعادل بین این رفتار ها کار سختیه

پاسخ:
باورت میشه اصلا برام مهم نیست زیرآبمو بزنه؟ تاحالا چندین بار این کارو کرده ولی موفق نبوده.. موندم چرا از روو نمیره! البته جرئت نمیکنه به مدیرعامل بد منو بگه چون مدیرعامل میشورتش، ولی پیش مدیر ایرانی چندبار خودم شنیدم داشت زیرآبمو میزد، مدیر ایرانی هم همچین بامن حال نمیکنه ها، ولی خودشو با من در نمیندازه :)) بهش گفت ولش کن سر به سر شاداب نذار برات بد میشه.
بعدم اینکه من تاحالا چندین بار خواستم استعفامو بدم و برم یه جای دیگه ولی مدیرعامل با استعفام موافقت نکرده و گفته اصلا نمیذارم بری.. در نتیجه زیرآبمو هم بزنن برام مهم نیس، چون من نیازمند اینجا نیستم.
هرچند درکل میدونم روش منم درست نیست.. سیاست ندارم اصلا.. خیلی یکروعم.. بابام همیشه میگه چرا برا خودت دشمن میتراشی، درحالیکه راحت میتونم با چهارتا حرف طرفو ببخشید خر کنم..

هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار

در ضمن حسادت ادما رو تحریک نکن عواقب داره . یه منشی اخراجی میتونه بالاترین مقام شرکت رو کله پا کنه . ده تا روش میتونم همین الان بگم و تو هم هیچ رقمه نمیتونی ثابت کنی که بیگناهی

سعی کن در حد امکان با پرسنلت درنیوفتی

من قبلا بیش از حد تند و با جدیت برخورد میکردم الان میزارم یخورده پیش برن ببینم ظرفیت و حدشناسی دارن یا نه ....بعد در صورت رعایت نکردن حدود ، بکوبمشون

پاسخ:
فعلا که من آتو دزدی از حسابدار دارم، دست از پا خطا کنه یه کاری میکنم بره زندان، اخراج پیشکش

خب آخه منم اولش همینجوری بودم.. خیلی مهربون و هرکاری ازم میخواستن اصلا نه نمیاوردم انجام میدادم.. بعد دیدم رفته رفته کارایی که وظیفمم نیس دارن میدن به من.. همین حسابدار شیش ماه مرخصی زایمان رفت تمام کاراشو من انجام میدادم اگه من انجام نمیدادم شرکت یکی دیگه رو استخدام میکرد و این عملا اخراج میشد، یا وقتی حامله بود دلم براش میسوخت اگه آبی چیزی میخواست بخوره میگفتم بشین من برات میارم، یا براش در باز میکردم ... ولی آخر وقتی از مرخصی زایمان برگشت اصلا اینارو به روی خودش نیاورد و به جا تشکر اون دعوای چاله میدونی رو که تو وبلاگ نوشتم باهام کرد..... ینی اگه کسی کارایی که من برا اون کردم رو برا من میکرد تا آخرعمر مدیونش بودم، چه برسه بخوام دعوا کنم باهاش.. بعد این انقد بی چشم و رو

یا کلا برای کوچیکترین چیزها هم باید جواب پس میدادم به ایرانی عقده ای.. مثلا با همین مدیرعامل جایی جلسه میرفتیم و به ایرانی عقده ای نمیگفتم بعدا یه جوری حالمو میگرفت، درحالیکه وقتی بامدیرعاملم دلیلی نداره به اونجواب پس بدم اصلا.. ولی کلا توقعشون زیاد شده بود.. حتی این ایرانی عقده ای وقاحت رو تا حدی رسونده بود که وقتی من شرکت نبودم زنگ میزد که رمز کامپیوترتو بده یه کاری دارم، اوایل بهش میدادم میگفتم لابد کار مهمه، بعد دیدم نه این کلا کارش شده این که هر وقت من نیستم بره سر وقت کامپیوترم فضولی، معلوم نیس دنبال چی میگشت الاغ.. یکم که گذشت دیگه هروقت رمزو میخواست نمیدادم بهش، که سر همین هم کلی باهام دعوا کرد.. مدیرعامل هم گفت چون خیلی از فایل ها و اسناد خارجی خودش تو کامپیوتر منه گفت دیگه رمز رو بهش ندم.. یا چندیدن بار حقوق منو یه کاری کرد کسر بشه بی دلیل، عملا پولمو خورد.. ببین انقدددد زیاده از این مثالها، تا فردا میتونم بگم از کاراشون.. تو وبلاگ تقریبا هیچی نگفتم ازشون که چرا آدمای بدین..
واقعا هر چیزی حدی داره.. چون دیدن نمیتونن دیگه مثل قبل سو استفاده کنن بخاطر همین الان ازم حرص دارن.. ینی دوس داشتن من گاگول و غلام حلقه به گوش باشم.. ولی خب نمیشه که، باید توقع منطقی داشت، دلیل نمیشه چون من بچه بودم و به حق خودم آشنا نبودم اونام بدتر سواستفاده کنن، به جای اینکه بگن بیا این حقت عزیزم.. وگرنه من اصلا روزی که پامو اینجا گذاشتم اولین تجربه کاریم بود، بشدت ساده بودم تو روابط، بجز محیط درس و دانشگاه هیچی ندیده بودم، پس واقعا دلیلی برا بدجنسی و دشمنی باهاشون نداشتم.. ولی اونا ذات خراب بودن و باعث شدن منم عوض بشم.. اوایل انقد برام عجیب و غیرقابل هضم بود کاراشون که عین بچه ها گریه میکردم، ولی الان اصصصصلا، از موضع ضعف دراومدم
به خدا نمیدونم شاید شماها همچین آدمایی ندیدین تو زندگیتون واسه همین درکش براتون سخته که چطور کسی انقد میتونه بدجنس باشه، ولی هست.. و خوش بحال شماها که ندیدین از این آدما.. کاش منم هیچوقت نمیدیدم.
مرسی که نمیخوای برام دردسر ایجاد شه، ولی به خدا به حدی رسیدم و انقد ازشون دلم پره که هرکاری میکنم نمیتونم دیگه حداقل تو صورتشون باهاشون خوب باشم..

یا خدا طومار نوشتم :دی
حالا اون روش هارو بگو ببینم حواسم جمع باشه :دی

با این اوضاع اقتصادی از وقتی فهمیدم طرف کره‌ای سال هاست پول طرف ایرانی رو واریز نکرده خیلی ناراحت شدم. امروز فهمیدم. دیگه از همکارای خارجیم هم پرسیدم اونا هم از تحریم های آمریکا در ظاهر ناراحتند اما وقتی حرف می زنند انگار همون قدر هم از وضعیت سیاسی ایران نارحتند. کلا من نفهمیدم اینا با ما چند چند هستند!؟ اما این رو خوب فهمیدم اگر آمریکا فردا بهشان بگویید دیگر حق ندارید با اروپا هم بده بستان داشته باشید درجا می گویند چشم!

پاسخ:
آره همه شون به فکر منافع خودشونن.. هیشکی دلش واسه ما نسوخته.. البته خب منطقی هم هست، هیشکی جایی که براش سود نداشته باشه نمیره
کره اییا که فکر کنم خیلی آمریکا پرستن، اینطور شنیدم

دقیقا. البته توشون مخالف آمریکا هم هست اما خیلی کم

پاسخ:
البته در عین حال که از امریکا و اروپا خوششون میاد ولی اصلا کشور مهاجرپذیری نیست، از نظر اقامت دادن نمیگم(اونو که همینجوری نمیدن به خارجی)، کلا جو مردمش فک نمیکنم زیاد مناسب خارجی ها باشه، برعکس چین

این حسابدار همونه که با پارتی اومد تو شرکت؟

حالا که دیگه حساسیت به خرج نمیدی تو محیط کار و باهاشون محکم برخورد میکنی، خوبه؛ وگرنه اگه آدم بخواد اذیت بشه، به نظرم ارزشی نداره اون کار! مخصوصاً وقتی تخصص داری، دیگه لازم نیست نگران از دست دادن کارِت باشی، دیدی اذیت میشی، خیلی راحت خداحافظ؛ و میای بیرون!

راستی تو جواب کامنت بالاتر نوشتی اولین تجربه ی کاریت بوده این شرکت و دیدِتو عوض کرده و اینا. اتفاقاً چند روز پیش یه مقاله میخوندم راجع به اولین تجربه ی کاری که چقدر مهمه تو شکل دادن همین دیدی که میگی... حالا امیدوارم مثلاً آدمای مهمتر اون شرکت رفتار حرفه ای داشته باشن که از اون طرف این حس بدی که از محیط کارِت و آدماش میگیری، جبران بشه.

پاسخ:
آفرین خودشه.. با پارتی ایرانی عقده ای اومد دیگه.. رفیقن باهم :))
واقعا خیلی پیش اومد که کم آوردم و راحتی اعصابم رو میخواستم به موندن ترجیح بدم، ولی رئیسم هر دفعه نذاشت، هی با وعده اینکه حقوقتو زیاد میکنم، نمیدونم ایرانی عقده ای قراره اخراج شه، از این حرفا منو نگه داشت.. فعلا هم که 6 ماهه ایران نیومده و من اعصابم خورده که نیستش تکلیفم مشخص شه
من تنها دلخوشیم الان اینجا همین همکارا و مدیرعامل خارجیمه.. بجز اینا دیگه دلخوشی و رفتار حرفه ای دیگه ای ندیدم اینجا. همینام اگه نبودن تاحالا هرجوری بود رفته بودم

در مجموع با نظرات مهربان کاملا موافقم
و هر چی که میخواستم بنویسم را در نظرات ایشون دیدم

پس همه ی اونا را آویزه گوشت کن!
 

به خودت مغرور نشو

 

و هیچ خری را دست کم نگیر

 

اما در مورد دزدی حسابدار

 

بعد ها اگر مشکلی پیش بیاد و بگی این دزدی کرده خودت هم گیری!!! چون خبر داشتی و نگفتی! و به اعتماد مدیر عامل خیانت کردی

من یه اخلاق بدی دارم رک هستم

 

شاید از این نظر من ناراحت شوی

 

امّا خیر و صلاح شما مدنظرم است

 

راستی حواست باشه یه موقع برگه های حقوقی(قضایی مثل اسناد و وکالت نامه و چیزهای مهم و کاغذ سفید) را از طرف مدیر عامل امضا نکنی!!

 

مثلا یک کاغذ آچار که بالاش دو تا خط نوشته و کل صفحه تا اون پایین سفیده را پایینش را امضا نکنی که بعدا بالای امضات متن اضافه کنند!!

هر چیزی را که خواست امضا کنی را با دقت بخوان،کامل باشه، ناقص نباشه ،با مدیر عامل هماهنگ کن اگر اکی داد بعد امضا کن

خلاصه مراقب خودت باش شادی

 

 

راستی خانم مدیر این درخواست اضافه حقوق ما را هم امضا بفرمایید :))

پاسخ:
فقط اون قسمت دست کم نگیر :)))))
آره خیلی بد میشه اونجوری.. البته من هروقتم برم بگم اونو، نمیگم خیلی وقته میدونم، میگم تازه فهمیدم.
نه ناراحت نشدم، درست میگین اتفاقا
اصلا و ابدا.. خیلی حواسم جمعه.. قبل از هر امضایی (حتی حقوق ها که خیلی روتینه) هم قبلش عکس میگیرم و برا مدیرعامل میفرستم وقتی نوشت اوکیه بعد امضا میکنم
مرسی که به فکرمین همتون :)

آقا من خودم یکساله منتظر این افزایش حقوق خودمم :))))) ده بار شستم گذاشتم کنار مدیرعاملو :دی
الان با این کرونا و به هم ریختن اوضاع اقتصادی تو کل دنیا همین که هنوز حقوق میگیریم مثل اینکه خودش نعمتیه :)) 

وای چه ترسناک،من کلا هنو دانشجوام و تجربه ی بودن تو محیط کار رو ندارم واقعا این چیزا رو میخونم میترسم.... حس میکنم انقد ادم خوشبین و ساده ایم که همه میتونن تو محیط کار سواستفاده کنن از اخلاقم :-// کلا این چیزا واسم عجیبه شنیدنش همیشه فرضو بر این دارم که همه ادما خوبن پس تو محیط رقابتی اگه باشم و ادما روحیاتشون متفاوت تصورم باشه کلی ضربه میخورم فک کنم :((( 

پاسخ:
نه برا چی بترسی،  درس بگیر از تجربه من و بقیه
البته بدبین نشو و حالت تدافعی نداشته باش از همون اول،  ولی حواست هم جمع باشه و به حق و حقوق خودت آگاه باش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">