ماراتن تا موفقیت

ماراتن تا موفقیت

اگه بگن کدوم فیلم یا کتاب درواقع داستان زندگی تو هست میگم کتاب "تیزهوش" از هرمان هسه.
البته این کتاب شرح زندگی گذشته من هست که ازش عبور کردم.

بایگانی

آخرین مطالب

1. رسیدم دم شرکت از اسنپ که پیاده شدم یادم اومد کیلیدامو باز خونه جا گذاشتم، روبروی ساختمون شرکت همینجوری که یه پامو میکوبیدم زمین و به آسمون نگا میکردم میگفتم نههههه.. دیگه نمیدونم نظر ماشینایی که رد میشدن چی بود :دی.. مهم نیس که، مهم اینه که الان باید باز 100 هزارتومن بدم که فقط بیان ده ثانیه یه چیز بذارن وسط در باز شه.. دیگه اندفعه چندتا کیلید میزنم در اقصی نقاط شهر قایم میکنم برا روز مبادا

 

2. داشتم دنبال یه چیزی میگشتم بعد تو یه پیجی دیدم یکی مثلا مشکلشو مطرح کرده بود گفته بود دوست پسرم بهم محل نمیده، بعد ملت هم مثلا راهنماییش میکردن، اینم اسکرین شاتای چتاشو با پسره گذاشته بود، بعد تو مکالمات به هم کلی گفته بودن فداتشم قربونت برم عشقم.. دختره ناراحت بود چرا دیر جوابشو داده.. بعد آخرش دیدم نوشته باهاش دو سه روزه دوست شدم ولی چون قبلا یکی بهم خیانت کرده الان حساس شدم :||| آقا من اسپیچلسم.. چطوری ممکنه به کسی که سه روزه باهاش آشنا شدی بگی عشقم؟!!! بعد حساسم بشی روش :|

 

3. دیروز یکی از همکارای خارجیم گفت یه سوالی دارم، تو ایران پدرمادر حق تصمیم گیری واسه دختر دارن؟ گفتم چطور؟ بعد خبر رومینا رو واسم فرستاده میپرسه نمیدونم این خبر واقعیه یانه..

انقد اعصابم خورد شد.. آبرو واسمون تو دنیا نمونده با این کارا.. دیگه توجیه کردم که روانی بوده طرف و همچین چیزی در حالت عادی اتفاق نمیفته و همه ایران ناراحت شدن و اینا.. چی بگم دیگه والا! اونم گفت درسته که دخترش اشتباه کرده ولی نباید باهاش اینکارو میکرد.. گفتم باشه حالا تو نمیخواد نظر بدی دیگه :دی خودمون میدونیم.. البته بجز اون «باشه» دیگه بقیه شو تو دلم گفتم :دی

 

4. پروازا باز کنسل شدن .. معلوم نیس تاکی... تیر ماه قرار بود پروازا باز شن که باز عقب افتادن.. ای خداااااا :(((((( انقد اعصابم خورده.. امروز کلا روز گندی بود از اولش.. زنگ زدم میپرسم چرااااا، میگه قانونه دیگه، بهمون اجازه نمیدن.. میگم ایران نمیذاره یا کشور مبدا؟؟ میگه ایران!!!!! گفتم حالا چه قانون مدار شدن واسه من!!!!! دوماه اول کرونا که خوب همه رو راه میدادن والا!!! حالا که کل دنیا اوضاعش از ما بهتره ما راهشون نمیدیم؟؟؟برعکسن؟؟؟ بعد خودمون همه جارو باز کردیم فقط پروازا مشکل داره! جالبه..

چندماهه منتظر مدیرعاملم :((((((( خونم داغ شده :(((.. دیگه نمیتونم بازم دو سه ماه دیگه صبر کنم :(((.. الان خبرشو به مدیرعامل هم دادم اونم دچار شوک شد.. خدایا یه راهی پیدا شه :((

 

۹۹/۰۳/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
شاداب :)

نظرات  (۱۱)

یک.من ید طولانی دارم،پیش اومده ۳ساعت رو خونه همسایه بگذرونم تا یکی بیاد درو‌باز کنه...

در رابطه با شماره دو...پسرا یکم زیادی حرفه ای شدن،دخترا هم صورتین زیاد...این میشه نتیجش!!..به جون خودم،اولین نفری که بتونم روش حساس بشم این مدلی،میرم بهش میگم بیاد منو بگیره!!حساس نیستم رو این چیزا اصلا:///دوستم بهم سیب زمینی://...اما یه چیز دیگه،چطوری ملت ریز مسائلشونو واسه همه رو میکنن؟؟شاید طرف مقابل دوست نداشته باشه صفحه چتاشونو رو شخص دیگه‌ای ببینه...یکی از دوستام(پسر بود)میخواست اسکرین چتاش با دوست دخترشو برام بفرسته...بهش گفتم نفرسته،ممکنه دختره دوست نداشته باشه من ببینم....به شخصه متنفرم از این رفتار..واقعا بدم میاد...

 ۳.ببین،دیدشون نسبت به ماها افتضاحه،رسما دید یه سری از دوستان رو به افغانی ها ۵برابر بدتر کن،میشه دید اونا نسبت به ما....انگار حس ترس و انزجار رو قاطی کنی ...البته نه همشون...نسبیه..:///

۴.الهی این مدیر عامل سریع تر برسه،تو از دست این قوم بدکار و بدجنس نجات بده،بلند بگو امین!!

غصه نخور بیوتی،بیا نق هاتو اینجا بزن،ما گوش میشیم برات@-@

 

پاسخ:
واای امروز خیلی خوب رفع و رجوع شد خیلی خوشحال شدم :دی
دوستت چرا بهت میگه سیب زمینی؟! بعد حساس نیستی میری میگه سریع بگیردت؟ نفهمیدم چی شد :| .. نه خب اسکرین شاتا حرف خیلی خاصی توش نبود، مکالمه عادی بود، و عکس و اسم هیچکدومشون هم مشخص نبود.. البته من خودمم حس خوبی ندارم اینکارو بکنم.. دوست توهم فرق میکرده، تو هم دوستتو میشناسی هم دوست دخترشو
ما دیدمون به افغان ها نژاد پرستانه است، ولی بقیه دیدشون به ما بیشتر ترسناکه.. 
دعات فک کنم گرفت ها :)) حالا امروز یه خبر خوندم تو سایت خارجی، احتمااالش هست زودتر بشه بیاد
من از تو میترسم والا :دی

حساس نیستم،واسه همین بهم میگن سیب زمینی بی رگ و احساس:///البته اغراق میکنن بی ادبا،من خیلیم نایسم،باور کن...*_*

نترس گلم،من دوست دارم هانی،بوگو...هرچی دوست داری نق بزن...بهت شکلات میدم://

وییش،مثلا از چیم میترسی اخه؟؟•_•

اره ،دعا هام میگیره،هرکی هرچی خواست،بگه،یه اشاره بزنم،تو دستشه!!

در مورد اون فرستادن چتا،ببین،اصلا همه همرو بشناسن،چه ربطی داره،یه حریم خصوصی باید باشه...خلاصه امیر از این کارا بکنه،موهاشو میکنم://

پاسخ:
بالاخره نفهمیدم عاشق شدی یا نه :))
شکلات نمیخوام.. تو فعلا اون کادوی تولد منو بده :))
فک کنم چون مبدا رو بهت نگفتم واسه همین دعات نتونست خیلی مستقیم عمل کنه :دی ولی خب همینم خوبه احتمالا بشه بیاد
نه اتفاقا گفتم چون دوستتو دوستشو میشناختی ضایع تر بود اگه چتارو میفرستاد تو میخوندی، ولی غریبه که نه اسمش مشخصه نه مکالمه خاصیه بنظرم زیاد مهم نبود
۱۹ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۱ یه نفر(Arezooo)

مورد دوم بدیش اینه طرف دیگه قضیه که پسره معمولا براش جنبه سرگرمی داره. بعید نیست بشینن دور هم با دوستاش چت های  دوست دخترشو بخونه و به سادگیش بخندن. پسرا خیلی ... شدن :(((((

مورد سوم هم یادمه یه بار یکی از استادامون می گفت وقتی ما ایرانی ها به مهاجرت فکر میکنیم که بریم فلان کشور به این فکر کنیم مردم اونجا دوست دارن ما به عنوان ایرانی وارد کشورشون بشیم؟؟؟ توی این جور مسائل اجتماعی خیلی ازشون عقبیم ://////

پاسخ:
واقعا؟ هنوزم مگه کسی از این کارا میکنه؟ :)) چه داغون
من انقد سعی کردم ذهنیت همکارامو تغییر بدم تو همه زمینه ها، تا حد خیلی کمی موفق شدم، واقعا هنوزم اون ترس تو وجودشون هست و تقریبا باور نمیکنن به اون سختگیری نباشه جریانات
حالا خداروشکر در باز شده,اگه تنها زندگی نمیکردین خانواده خیییییییلی راحت درو روتون باز میکردن پایی هم ب زمین کوبیده نمیشد :)))) خدایی خیلی اعصاب خورد کن میشه کلید جا بمونه هیشکیم داخل نباشه درو ب روت باز کنه.....
پاسخ:
آره دیگه از مشکلات تنها زندگی کردن :((.. کلا همین که هیشکی نباشه درو به روت باز کنه اعصاب خورد کنه :((
ولی تهش به خوبی تموم شد.. بهترین اتفاقی که میتونست برام بیفته امروز همین حل و فصل شدن مسئه در بود :)) دیگه ببین اوضاع چطوریه که بهترین اتفاق امروزم این بود :))
۱۹ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۵۵ یه نفر(Arezooo)

نمی دونم هنوز کسی از این کارا میکنه یا نه!!!!!

ولی از هیچ کس هیچ چیز بعید نیست...

 

پاسخ:
معلوم بود بچه است هنوز دختره.. فک نکنم 20 سالشم بود

عشقش....کی تیتاپشو برداشته؟! بیا حالا ما موهامون داره رنگ دندونامون میشه هیچی به هیچی

این دهه هشتادیا اژدهان

 

 

 

پاسخ:
همینو بگووو
یه فکری زودتر بکن :دی

من مکان ندارم تو داری !

خودت فکری بکن بعد بیا واسه ما هم تعریف کن وسطش هی بگیم جووون

پاسخ:
آهان بعد ببخشید چطوری حساب کردی که تو نداری ولی من دارم؟  :)) بعد حالا مگه حتما باید خونه داشت تا از کسی خوشش بیاد آدم و ارتباط بگیره؟ عجب
درضمن من فکری هم بکنم قطعا اونقد بهش رو نمیدم که پاشه بیاد اونجا.. دیگه باید به خاطرات کافی شاپی رستورانی راضی باشید :دی
آخ آخ چقد دلم یه رستوران رفتن بی دغدغه خواست،  پنج ماهه هیچ جا نرفتم :((( من اگه یه فکری کردم قول میدم اولین جا برم رستوران چینی :((
شاداب جون کجاهایی? نیستی کم پیدایی.همش میام چک میکنم مینم نه هستی!نه پستی!!
پاسخ:
سلام عزیزم مرسی که حالمو جویا شدی
یکم درگیری دارم به زودی پست میذارم

تِ حال خاره، کیچکه دِتَر؟؟کِجا دَری؟؟

پاسخ:
چه شدهههه؟ فحش دادی؟ :دی
میدونم شمالیه و تقریبا فهمیدم یعنی چی :دی
من همینجاهام.. حرفی ندارم بیام بزنم.. بعضی موقعها خیلی حرفم میاد حتی حاضرم چرت ترین چیزارم بنویسم، بعضی موقعها هیچی

حالت خوبه دخترکوچولو؟؟کجایی؟؟

#ترجمه

پاسخ:
:))
خودم فمیدممم

من همیشه حواسم جمعِ سر این‌چیزها و نشده تا حالا کلید یا چیزی یادم بره.

جز اینکه بهم سر موضوعی استرس وارد بشه. کلا از استرس مینالم همیشه. 

 

 

پاسخ:
خوش بحالتون من این دفعه چهارمم بود کیلید جا میذاشتم..  توی دو سال حدودا
استرس خیلی بده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">